واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه»
Clingy=a clingy person stays close to & depends on a person who is taking care of them شخصی که همش به ما می چسبه / کنایه از کنه بودن شخصی، مثل بچه ای که با مادرش می چسبد و از او جدا نمی شود/ وابسته-آویزان Jimmy is a clingy child جیمی یک بچه وابسته […]
brainwave
brainwave brainwave synonyms of brainwave= a sudden clever idea= brainstorm= insight جرقه ذهنی/ ناگهانی ایده ای هوشمندانه به ذهن رسیدن/بصیرت .I couldn’t see how I could get home from the station – then I had a brainwave نمیتوانستم ببینم چگونه میتوانم از ایستگاه به خانه برگردم سپس یک جرقه ذهنی(فکری به کلم زد) زدم.
wind blow/ وزش باد
امروز باد می وزد.It’s windy today باد سردی می وزد.A cold wind is blowing این باد تا استخوان نفوذ می کند.This wind cuts like a knife باد در میان درختان زوزه می کشد.The wind is howling through the trees هوا طوفانی است.It’s stormy طوفان دیشب خسارات فراوانی ببار آورد.The storm last night did a lot […]
چند عبارات و اصطلاح (۸۲)
به پاس خدماتش in recognition of his/her service He was presented with a gold watch in recognition of his service to the company به پاس خدماتش برای این شرکت یک ساعت(مچی) طلا به اون اهدا شد. شخصی رو دعوا کردن tell somebody off I told her offدعواش کردم کلاس نزار Don’t put on airs صبر […]
چند عبارت و اصطلاح (۸۱)
I am worriedدلم شور میزنه Good old daysیاد اون روزها بخیر Stick to your jobبچسب به کارت God willingانشاالله Back to workبه کارت برس It’s all your faultهمش تقصیر تو است Hold your wordsحرف دهنتو بفهم As you wishهر جور راحتی
!back away from me
back away from (something/someone)= back out, crawfish, crawfish out, pull back دور شدن/ عقب نشینی کردن (معمولا از روی ترس) She saw that he had a gun and backed away او دید که او اسلحه دارد و عقب نشینی کرد The government has backed away from plans to increase taxes دولت از برنامه های افزایش […]
Film genres
Action-اکشنMartial arts-هنرهای رزمیAdventure- فیلمهای ماجراجوییComedy-کمدی/ طنز Romantic comedy (Rom-com)-کمدی عاشقانهMockumentary-مستندنما/مستند دروغینDocumentary-مستندAnimation-انیمیشنBiographical-بیوگرافی /زندگینامهScience-fiction-علمی-تخیلیDrama-درام Historical drama- درام تاریخی
مترادف های all of a sudden
ناگهان=suddenlyبلافاصله=immediatelyآنی=instantaneouslyدر یک لحظه =in an instantفوراً =instantly=at once به یکباره =all at onceبی درنگ= promptlyناگهانی =abruptlyدر یک چشم به هم زدن-سریعاً=in a triceبه سرعت =swiftlyغیر منتظره = unexpectedlyبدون هشدار =without warningبدون اطلاع قبلی=without notice
Soft drink
Soft loanوام بی بهره Soft heartedدل نازک Soft drinkنوشیدنی غیرالکی Soft fruitمیوه بی هسته softball soft headed احمقانه software نرم افزار
تعارفات مودبانه
Welcome to our houseبه منزل ما خوش آمدید. I’m delighted to have you visitاز دیدار شما بسیار خوشحالم I’m delighted to have you hereخوشحالم که تشریف آوردید I’m so glad you could visitبسیار خوشحالم توانستید تشریف بیاورید I’m so glad you could comeخیلی خوشحالم که تشریف آوردید
?Store Or Shop
“shop” به معنای هر مکانی است که کالاهای خرده فروشی، اغلب از یک نوع، مانند کالاهای برقی، لباس، مواد غذایی و غیره را به فروش می رساند.the British use shop mobile shop Butcher shop “store” به معنای یک فروشگاه بزرگتر است که به بخش هایی تقسیم شده و چندین نوع کالا را به فروش می […]
Wednesday, 13 November , 2024