واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه» 22 آبان 1403

واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه»

 Clingy=a clingy person stays close to & depends on a person who is taking care of them   شخصی که همش به ما می چسبه / کنایه از کنه بودن شخصی، مثل بچه ای که با مادرش می چسبد و از او جدا نمی شود/ وابسته-آویزان Jimmy is a clingy child جیمی یک بچه وابسته […]

بایگانی‌های عبارت واژگان - صفحه 63 از 141 - الفبای زبان
I’m a night owl 10 مرداد 1402

I’m a night owl

I’m a night owlمن شب زنده دارم. night bird, nighthawk= night owl I’m an early birdمن سحرخیزم. ?Do I have toآیا مجبورم؟ ?Can I help youآیا میتوانم کمک تان کنم؟ ?How are things goingاوضاع چطور پیش می رود؟ ?Any thing elseآیا چیز دیگری مدنظر دارید؟ ?Are you kiddingشوخی می کنی؟

جایگزین های «بله» در زبان انگلیسی کدامند؟ 10 مرداد 1402

جایگزین های «بله» در زبان انگلیسی کدامند؟

عبارات ruthless & pushy 09 مرداد 1402

عبارات ruthless & pushy

pushy= brash=ambitious مصمم برای انجام کاری/ جاه طلب/سختگیر I used to be very pushy about my views on food من قبلاً در مورد دیدگاهم درباره غذا بسیار سختگیر بودم. ruthless هدفمند/ کسی که می داند چه می خواهد/ظالم He has a ruthless determination to succeed او عزم ظالمانه ای برای موفقیت دارد

megalopolis 09 مرداد 1402

megalopolis

megalopolis= an extremely large city کلان شهر Today Shenzhen is a megalopolis of 13 million people امروز شنژن یک کلان شهری با ۱۳ میلیون نفر است

a sobering thought 09 مرداد 1402

a sobering thought

a sobering thought فکر هوشمندانه this is a very sobering thought این یک فکر بسیار هوشیارانه است That is a sobering thought for all of us to take on board این یک فکر هشیارکننده برای همه ما است که باید آن را قبول کنیم

midden 09 مرداد 1402

midden

middenکلمه اسلنگ که در اسکاتلند استفاده می شود این کلمه توسط کشاورزان بریتانیایی برای توصیف مکانی که در آن کود گاو یا سایر حیوانات در حیاط مزرعه جمع آوری می شود استفاده می شود. synonyms for midden= mess= muddle= chaos=muck hill توده فضولات/انبوهی از ذباله/ آشفتگی

languorousبه چه معناست؟ 09 مرداد 1402
listless=spiritless

languorousبه چه معناست؟

languorous synonyms of languorous=listless=spiritless بی رمق/ سست/بی روح I felt warm and languorous احساس گرما و بی حالی داشتم

shrewd به چه معناست؟ 09 مرداد 1402

shrewd به چه معناست؟

shrewd(adjective)= good at judging people and situations

equivocate به چه معناست؟ 09 مرداد 1402

equivocate به چه معناست؟

synonyms= beat about the bush=hedge=ambiguity

overtone 09 مرداد 1402

overtone

overtone=connotation, hint, implication, undercurrent, intimation مفهوم/ اشاره/ضمنی/فرعی Definition: (noun) An ulterior, usually implicit meaning or quality; an implication or a hint. Often used in the plural Usage: There were overtones of discontent in his speech