جنس پارچه ها به زبان انگلیسی 28 شهریور 1403

جنس پارچه ها به زبان انگلیسی

جنس پارچه ها ۱پارچه کشمیر Cashmere Fabric ۲ پارچه پنبه‌ای Cotton Fabric ۳ پارچه ساتن Satin Fabric ۴ پارچه ژرژت Georgette Fabric ۵ پارچه کرپ Crepe Fabric ۶ پارچه فوتر Footer Fabric ۷ پارچه کت و شلواری Suit Fabric ۸ پارچه پشمی Woolen Fabric ۹ پارچه تترون Tetron Fabric ۱۰ پارچه جین Jean Fabric

بایگانی‌های عبارت واژگان - صفحه 54 از 135 - الفبای زبان
رده های سنی به انگلیسی 07 شهریور 1402

رده های سنی به انگلیسی

چند واژه کاربردی (۹۱) 06 شهریور 1402

چند واژه کاربردی (۹۱)

enchantment افسون، جادو، سحر hex ساحر، جادوگر، سحر و جادو کردن incantation افسون، جادو، طلسم، افسون گری، افسون خوانی، جادوگری، سحر، تبلیغات magicجادو، سحر، سحر آمیز rune شان مرموز، سخن مرموز، طلسم، سخن spell (past: spelt, spelled ; past participle: spelt, spelled) هجی کردن، املاء کردن، درست نوشتن، پی بردن به، خواندن، طلسم کردن، دل […]

واژه Ubiquitous 05 شهریور 1402

واژه Ubiquitous

Ubiquitous=found everywhere= very common خیلی معمولی/ جا افتاده بین مردم now days cafes are Ubiquitous امروزه کافه ها همه جا پیدا می شوند

تفاوت Match & Race 05 شهریور 1402

تفاوت Match & Race

واژه ی Match به معنی”مسابقه” برای بازیهایی بکار می‌روند که توپ داشته باشند مثل فوتبال ، بسکتبال ، پینگ‌پنگ و غیره . chess match, a tennis match, a football match A football match attracts most people واژه ی Race به معنی “مسابقه” برای هر بازی ای که با سرعت سرو کار دارد و همچنین بازیهای […]

لغات ضروری در توصیف اشخاص (۲) 04 شهریور 1402

لغات ضروری در توصیف اشخاص (۲)

Generous / Kind سخاوتمند/ مهربان/ بخششگر Full of energy / energetic پر انرژی و شاد Easy-going سخت نمی گیرد/ آدم راحت Warm hearted / friendly خونگرم/ صمیمی Truthful / honest صادق Reliable / responsible مورد اعتماد /آدم مسئول Bright روشنفکر Good-looking خوش تیپ و قیافه

!I care about you 04 شهریور 1402

!I care about you

You know, you may find this hard to believe شاید باورش برات سخت باشه! I care about you برام مهمی And I just want to make sure that you don’t get hurt میخوام خیالم راحت بشه که آسیبی بهت نمیرسه

واژه laureate 01 شهریور 1402

واژه laureate

laureate=acclaimed=lionized=revered=honored تحسین شده/برنده جایزه A famous poet laureate wrote a book about it یک شاعر مشهور برنده جایزه کتابی در این باره نوشت Winning a major award that marks your achievement in science, art, or literature makes you a laureate برنده شدن یک جایزه بزرگ که نشان دهنده موفقیت شما در علم، هنر یا ادبیات […]

واژه Pluviophile 31 مرداد 1402

واژه Pluviophile

واژگان کاربردی (۹۰) 31 مرداد 1402

واژگان کاربردی (۹۰)

Alarm clock :ساعت زنگی backpack: کوله پشتی basket: سبد book: کتاب boots: پوتین، چکمه broom: جارو دستی camera: دوربین candle: شمع clock: ساعت curtains: پرده cushion: کوسن cutter: کاتر

چند واژه کاربردی (۸۹) 31 مرداد 1402

چند واژه کاربردی (۸۹)

actionکنش، کردار، کار، عمل، فعل، اقدام، رفتار، جدیت، جنبش، حرکت، جریان، اشاره، تاثیر، اثر جنگ، نبرد، پیکار، اشغال نیرو های جنگی، گزارش، وضع، طرز عمل، (حقوق) اقامه ی دعوا، جریان حقوقی، تعقیب، بازی، تمرین، سهم، سهام شرکت action battleرزم، پیکار، جدال، مبارزه، ستیز، جنگ، نبرد، نزاع، زد و خورد، جنگ کردن battle blueآبی، نیلی، مستعد […]