چجوری به انگلیسی بگیم “سه سوت”؟ 28 شهریور 1403

 چجوری به انگلیسی بگیم “سه سوت”؟

  ۱- In no time (at all) ۲- Before you know it ۳- As quick as a flash ۴- in a jiffy ۵- In two shakes of a lamb`s tail ۶- In a Flash ۷- in the blink of an eye ۸-in a sec. ۹- in a split second ۱۰- in a heart beat ۱۱- […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 62 از 89 - الفبای زبان
Ask for advice 03 مرداد 1402

Ask for advice

Take someone’s adviceپذیرفتن اندرز از شخصی Give a piece of adviceیک نصیحت کردن Any advice would be greatly appreciatedهرگونه مشاوره ای / پندی موجب امتنان خواهد بود I can’t afford to ignore someone’s adviceنمی توانم نصیحت…را نادیده بگیرم Welcome ALI’s advice on the matterاز مشاوره علی در این مورد استقبال می کنم Turn to Ali […]

!Do time 03 مرداد 1402

!Do time

Do time حبس/ زندانی کشیدن برای مدتی مثال: .He has been doing time in a federal penitentiary او مدتی را در یک زندان ندامتگاه فدرال گذرانده است. end up doing =end up doing something به آخر رسیدن کار یا چیزی/ آخر و عاقبت به چیزی ختم شدن مثال: I ended up doing all the work […]

In the red/in the black 03 مرداد 1402

In the red/in the black

In the red در وضعیت بحرانی به لحاظ مالی/خرج کردن بیشتر از درآمد .The company has been in the red for the last three quarters این شرکت در سه فصل گذشته در وضعیت قرمز قرار داشته است. In the black بدهکار نبودن به لحاظ مالی / یا وضعیت سود آور بودن .She hoped that her […]

Midas touch 02 مرداد 1402
دست به خاک می زند طلا می شود

Midas touch

Midas touch اصطلاحاً دست به خاک می زند طلا می شود/فرد موفق در امور مالی This idiom comes from the story of King Midas, who turned everything he touched into gold. It’s used to say that someone is very successful in their business ventures and has an easy time making money این اصطلاح از داستان […]

Break the bank 01 مرداد 1402

Break the bank

Break the bank گران قیمت/ هزینه زیاد to be very expensive or too expensive نکته: این اصطلاح معمولا در جملات منفی استفاده می شود Buy a car that’s dependable but won’t break the bank as in I guess the price of a movie won’t break the bank

put on a happy face 31 تیر 1402

put on a happy face

Mind your step جلوی پاتو نگاه کن Watch your step مواظب جلوی پات باش mind (one’s) step هشدار دادن به کسی با احتیاط راه برود watch one’s step این عبارت اغلب به عنوان یک پند و اندرز، مراقبت در راه رفتن استفاده می شود. Yours sincerely به معنی ارادتمند شما؛ یک راه رسمی برای پایان […]

…Be Half Hearted 31 تیر 1402

…Be Half Hearted

Have a Change of Heart تغییر عقیده و نظر دادن Follow your heart به نوای قلبت گوش کن Heart speaks to heart ضرب المثل «دل به دل راه داره» Open your heart با فردی مطمئن از احساساتت صحبت کردن- درد دل کردن one’s heart skips a beat قلبم از خوشحالی یک لحظه نزد My heart […]

چند اصطلاح کاربردی (۸۰) 31 تیر 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۰)

Hang in there بی خیال نشو/ تحمل کن Hit the sack رفتن خوابیدن (من رفتم بخوابم) It’s not rocket science پیچیده نیست / آپولو نمیخوای هوا کنی Let someone off the hook کسی را برای چیزی مسئول ندانستن It’s not rocket science مختصر بگو/ خلاصه کن Miss the boat بسیار دیر است No pain, no […]

چند اصطلاح کاربردی (۷۹) 31 تیر 1402

چند اصطلاح کاربردی (۷۹)

Are you high? بالایی؟چیزی زدی؟یک اصطلاح عامیانه است که وقتی طرف مقابل چیزی میگه یا یه جوری رفتار میکنه که  انگار حالت طبیعی نیست زبونم بند اومدWords fail me CUT TO THE CHASE vs BEAT AROUND THE BUSH ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣معنی و معادل اصطلاحCUT TO THE CHASE سر اصل مطلب رفتن، حاشیه نرفتن، صاف سراغ اصل موضوع […]

چند اصطلاحات پلیسی 31 تیر 1402

چند اصطلاحات پلیسی

hands upدستا بالا Don’t moveتکون نخور hit the dirtبخواب رو زمین hand over your gunاسلحه ات رو تحویل بده frisk himجست و جوی بدنیش کنین/بگردینش spread themدست و پات رو باز کن bandit territory شهر هرت