چجوری به انگلیسی بگیم “سه سوت”؟ 28 شهریور 1403

 چجوری به انگلیسی بگیم “سه سوت”؟

  ۱- In no time (at all) ۲- Before you know it ۳- As quick as a flash ۴- in a jiffy ۵- In two shakes of a lamb`s tail ۶- In a Flash ۷- in the blink of an eye ۸-in a sec. ۹- in a split second ۱۰- in a heart beat ۱۱- […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 42 از 89 - الفبای زبان
اصطلاح keep me posted 17 آبان 1402

اصطلاح keep me posted

!keep me posted من رو درجریان بزار.خبری چیزی شد به منم بگو. من روبی خبرنزاری ها. !Keep me posted on how the project is coming along, please لطفا منو در جریان چگونگی اجرای پروژه قرار بده   Keep me posted on how things go in your new job من را در جریان کار جدید خود […]

دو اصطلاح  push your luck& Just my luck 17 آبان 1402

دو اصطلاح push your luck& Just my luck

Just my luck بخشکی شانسس/ گند بزنن به شانس ما Just my luck, they’d sold out by the time I got there ایی بخشکی شانسسس! اونا همه رو فروخته بودن وقتی ک من رسیدم اونجا دیگ! The last ticket was sold a minute before I got there just my luck آخرین بلیط یک دقیقه قبل […]

تا دم در بدرقه تون میکنم +چند اصطلاح دیگر 17 آبان 1402

تا دم در بدرقه تون میکنم +چند اصطلاح دیگر

Help yourself از خودتون پذیرایی کنید Make yourself at home اینجارو منزل خودتون بدونید Do this more often بیشتر از این کارا بکنید We would like to see more of you دوست داریم شمارو بیشتر ببینیم I’ll see you to the door تا دم در بدرقه تون میکنم

اصطلاح ?What brings you here 17 آبان 1402

اصطلاح ?What brings you here

?What brings you here شما کجا اینجا کجا/ چ عجب ازینطرفااا مترادف ها: ?Why are you here? or What has caused you to come here

اصطلاح …I’m good at 16 آبان 1402

اصطلاح …I’m good at

…I’m good at برای گفتن اینکه من در فلان کار خوبم- با مهارت دارم از این عبارت استفاده می کنیم: I’m good at drawing I’m good at video games I’m good at swimming I’m good at driving I’m good at reading I’m good at sports I’m good at writing I’m good at math I’m good […]

 پارسال دوست، امسال آشنا+ چند اصطلاح دیگر 16 آبان 1402

 پارسال دوست، امسال آشنا+ چند اصطلاح دیگر

Long time no see  پارسال دوست، امسال آشنا This name rings a bell  این اسم برام آشناست He is my distant acquaintance از آشناهای دور من است. I made his acquaintance at a party  من در یک مهمانی با او آشنا شدم. I have a nodding acquaintance with him در حد سلام علیک با او […]

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۳) 16 آبان 1402

جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۳)

That’s just a guts feeling ‎این فقط یک احساس درونییه follow your heart ببین دلت چی میگه My heart is heavy ‎ دلم گرفته است Don,t bottle up your heart/feeling احساستو قایم نکن..حرف دلتو بزن.. I’m blowing some steam on ‎ دارم عقده دلم رو خالی می کنم That’s very truthful of me ‎ با […]

اصطلاح You remind me of 16 آبان 1402

اصطلاح You remind me of

زمانی که می خواهیم بگوییم تو منو یاد فلان چیز می ندازی از این عبارت ترکیبی استفاده می کنیم: …You remind me of   مثال: You remind me of my past تو منو یاد گذشته خودم میندازی. You remind me of my late mother تو منو یاد مادر مرحومم میندازی. You remind me of my […]

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲) 15 آبان 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲)

My way or the high way یا هر چی من میگم یا هیچی   To pop the question خواستگاری کردن She is tight-lipped ذهنش قرص است (راز دارهِ) He always tried to blacken my name او همیشه تلاش می کنه “اعتبار” من وخراب کنه

چند اصطلاح روزمره (۱۰۱) 15 آبان 1402

چند اصطلاح روزمره (۱۰۱)

They cannot handle it ازعهده اش برنمیان، Dream on مگه خوابشو ببینی Pick on someone your own size با يکی شوخی کن که هم قد خودت باشه Help yourself بفرمایید میل کنید Be tough as nails سرسخت باش مثل میخ (به فارسی:مثل کوه استوار)