چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد
در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیتهایی در انگلیسی محاورهای و” Slang “امریکایی از واژهی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]
chill out به چه معناست؟
chill/chill out=to relax and take it easy حونسرد باش/ آرام بگیر Mark was really upset about not getting the job, so we told him to chill and forget about it I’m just gonna chill out at home tonight and watch a movie
اصطلاح «شانس یک بار در خونه آدمو می زنه»
Fortune knocks once at every man’s door=opportunity only knocks once شانس یک بار در خونه آدمو می زنه We all get at least one good opportunity in life; everybody has the opportunity to be successful in life
اصطلاح «در یک چشم به هم زدن»
In no time=very quickly or very soon در یک چشم به هم زدن!/سریع و زود Don’t worry, I’m on my way now. I’ll be there in no time نگران نباش، الان تو راهم. در یک چشم به هم زدن، اونجا خواهم بود. Now that we’re on the highway, we’ll be there in no time ما […]
اصطلاح «To hold out an olive branch»
To hold out an olive branch انجام دادن یا گفتن چیزی در راستای نشان دادن حسن نیت و اتمام جر و بحث/پیشنهاد صلح و آتش بس If you’re holding out an olive branch, you’re extending a hand of friendship and offering peace to a rival After years of rivalry with her cousin, she decided to […]
اصطلاح «To be hard on someone»
To be hard on someone به کسی سخت گرفتن/ نسبت به کسی بی انصافی کردن You don’t have to be so hard on your employees to be successful برای موفقیت، لازم نیست آنقدر به کارمندان خود سخت بگیرید
اصطلاح «به جمع ما خوش آمدی»
Welcome aboard=Welcome to the team=I’m glad you’re joining the team به جمع ما خوش اومدی/ به تیم ما خوش آمدی/ معمولا در تیم های مالی و تجاری مورد استفاده قرار می گیرد. شکل رسمی تر این اصلاح اینگونه است welcome on board Usually, the air hostess, stewards, cabin crew, pilot or conductor will welcome passengers […]
اصطلاح «IN A RUSH» به چه معناست؟
In a rush= having very little time = very busy or rushed داشتن زمان بسیار کم (برای انجام کاری یا بودن در جایی). خیلی شلوغ یا عجله ای ?Sorry, I’m in a rush. Could we do this interview tomorrow ببخشید من عجله دارم میشه فردا این مصاحبه رو انجام بدیم He was […]
اصطلاح «Getting cold feet»
Getting cold feet شک کردن در تصمیم انجام کاری. پشمان شدن از انجام کاری. ترسیدن از سختی کار و دچار شک و شبهه شدن The burglar has got cold feet, when the dog started barking وقتی سگ شروع به پارس کرد سارق از انجام کارش دو به شک شد Veronica gets cold feet once again […]
اصطلاح «standing on your own feet»
standing on one’s [own] feet معنی تحت الفظی آن یعنی مثلا بعد از افتادن، بلند بشه کسی/ یا بچه برای اولین بار روی پای خودش بایسته/ یا مثلا بعد از مریضی/ از تخت دیگه پا شه. معنی اصطلاحی هم به مصداق جمله معروف روی پای خودش ایستاد/ مستقل شدن/ از نظر مالی مستقل شدن. He […]
اصطلاح عبارتی «Water down» به چه معناست؟
water down=to dilute or weaken with water رقیق کردن با آب یا هر چیز دیگری/ تغییر با تحریف چیزی They have returned with a watered-down version of the proposal آنها با یک نسخه تحریف شده از این پیشنهاد بازگشته اند He was careful to check that his suppliers were not watering down the […]
Wednesday, 13 November , 2024