اصطلاحی برای «بعید بودن» در زبان انگلیسی
out of character بعید بودن مثال ها: The way she panicked was out of character for such a normally calm person از آدم آرومی مثل اون بعید بود اینطور وحشت زده بشه. Her remark seemed so out of character that I wondered if I had misheard it اظهارات او به قدری ازش بعید بود […]
اصطلاحی برای بیان «اضطراب شدید» در انگلیسی
worried sick=extremely anxious نگرانی شدید – به شدت مضطرب She’s been worried sick about you او در حد مرگ نگران تو بوده است He was worried sick about what our mothers would say او به شدت نگران بود که مادرمان چه میگویند
۴ اصطلاح کاربردی / !You rock
Needless to say نا گفته نماند End of story همین و بس، همین که گفتم What I say goes حرف حرفِ منه !You rock تو فوق العاده ای!
اصطلاح « a means of something»
استفاده از این ساختار در مقاله نویسی و Writing امتیاز شما را بسیار بالا می برد. a means of something به وسیله چیزی a means of communication یک وسیله ارتباطی
گرامر Later & In
قید later به همراه time expression به معنی “از آن زمان که در مورد آن صحبت می کنیم به بعد” به کار می رود. She got married on her 18th birthday; six months later, she was divorced او در (سالگرد) تولد ۱۸ سالگی اش ازدواج کرد اما شش ماه بعد از آن طلاق گرفت. Penny […]
نکات گرامری I’m in/at/on
معمولا وقتی در جا و مکانی فیزیکی هستیم از in استفاده میکنیم: I’m in the shower .I’m in the lobby I’m in a car .I’m in a house .I’m in a school حرف at هم کمک میکنه تا بگیم در حال حاضر کجاییم و تفاوتش با in در اینه که از at بیشتر برای مکان […]
چند جمله و عبارت کاربردی/I’m over the hill
His bowels don’t move شکمش کار نمیکنه ?How old do I look چند سال بهم میخوره؟ I’m not young anymore دیگه جوان نیستم I’m over the hill دیگه سنی ازم گذشته Give them a fictitious address/phone number الکی یه ادرس/شماره تلفن بهشون بده Just my luck شانس منو باش They were frisked at the […]
چند اصطلاح کاربردی/ Rip me off
You’re in hot water تو هچل افتادی Rip me off رفت تو پاچه ام It’s too much for you از سرتم زیاده Why are you making faces چرا ادا در میاری It was a fender bender یه تصادف جزئی بود
جملات کاربردی (۹۰)
?What’s that smell این بوی چیه ?Can you smell something burning بوی سوختنی حس میکنی؟ ?Why are you sniffing the milk چرا شیر را بو میکنی He has lost his sense of smell او حس بویایی اش رو از دست داده He has a good Sense of smell او حس بویایی خوبی دارد Your clothes […]
اصطلاح«bear a resemblance»
bear a resemblance (to sb/sth) to look like, or be similar to, somebody or something شباهت بسیار داشتن He bears a striking resemblance to his father او شباهت زیادی به پدرش دارد
Thursday, 19 September , 2024