بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 2 از 74 - الفبای زبان
couch potato کیست؟ 17 مهر 1403

couch potato کیست؟

couch potato=a lazy person فردی که مدام پای تلویزیون مشغول خورد و خوراک است/معتاد به تلویزوین این اصطلاح غیررسمی در واقع نوعی انتقاد به اشخاصی است که مدام وقت خود صرف تلویزیون می کنند I used to be a couch potato, but then I discovered the joy of outdoor activities من قبلا معتاد به تلویزیون […]

“اتفاقا” به زبان انگلیسی+ مثالها 16 مهر 1403

“اتفاقا” به زبان انگلیسی+ مثالها

Oddly enough=by the way Oddly enough I was telling them the last night story  اتفاقا داشتم داستان دیشب رو براشون می گفتم As it happens As it happens She was gonna tell me the truth اتفاقا او داشت حقیقتو رو به من می گفت

چند را برای گفتن ” همین الان باید بروم…” 15 مهر 1403

چند را برای گفتن ” همین الان باید بروم…”

چند راه برای گفتن همین الان باید برم… I have to leave now I must go now I should head out now I’m off now I need to head out I’ve got to run now It’s time for me to head out I have to get going I’m leaving now I have to make a […]

Foodie به چه معناست؟ 10 مهر 1403

Foodie به چه معناست؟

  foodie اهل غذا ، شکمو، کسی که به امور تهیه و پخت و صرف خوراک خوب به ویژه در رستوران ها علاقه ی خاص دارد

اصطلاح To go box به چه معناست؟ 10 مهر 1403

اصطلاح To go box به چه معناست؟

To go box=takeout box=doggie bag پک کردن غذای مانده/ظرف غذای  بیرون بر این اصطلاح وقتی استفاده می شود که بخواهیم غذای مانده را در ظرفی پک کنیم و ببریم. Leftover غذای مانده (در رستوران)   May I have a to go box ممکنه ظرف پک برام بیارید؟    

۲ عبارت مهم/ انتقاد یک طرفه و اش تمساح به انگلیسی 07 مهر 1403

۲ عبارت مهم/ انتقاد یک طرفه و اش تمساح به انگلیسی

‌  فعل عبارتی (phrasal verb)  dish out به معنای “انتقاد یکطرفه” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Criticise, when you can’t take criticism in return He dishes it out, but gets all hurt when anyone  responds او از این مساله انتقاد می کند، اما وقتی کسی جوابش را می‌دهد، ناراحت می‌شود. Crocodile tears اشک […]

!I had a hunch 01 مهر 1403

!I had a hunch

“I had a hunch” حسم میگه / یه حسی دارم که/ به دلم افتاده به معنای “من احساسی داشتم” است، این اصطلاح به معنای این است که شما به‌طور ناخودآگاه یا بدون دلیل قابل توضیحی احساسی یا باوری دارید. have a hunch I can’t explain it, I just have a hunch that Maggie’s pregnant نمیتونم […]

اصطلاح جالب to have the last laugh 01 مهر 1403

اصطلاح جالب to have the last laugh

to have the last laugh در نهایت به پیروزی رسیدن/ روی کسی را کم کردن She was fired from the company last year, but she had the last laugh when she was hired by their main rival at twice the salary او سال گذشته از شرکت اخراج شد، اما در نهایت پیروز شد زمانی که […]

اصطلاح با من در نیفت! 01 مهر 1403

اصطلاح با من در نیفت!

Don’t ever cross me با من در نیفت I apologize if my previous response was not clear. As an AI assistant, I am here to provide assistance and support, not to cross or disobey anyone. My purpose is to help you with any inquiries or tasks you may have. Please let me know how I […]

درباره “oncoming/Incoming/upcoming” 25 شهریور 1403

درباره “oncoming/Incoming/upcoming”

تفاوت #Oncoming #Incoming #Upcoming Oncoming (about sth moving towards you) جلو رونده ، روبرو ، وسیله‌ای روبروی شماست یا به شما نزدیک میشود Oncoming street خیابان روبرو Oncoming vehicle وسیله نقلیه روبرو Oncoming  truck کامیون روبرو Incoming (It ‘s about arrives) وارده ، وارد شده، دریافتی،  ورودی Incoming mails نامه های دریافتی Incoming calls تماس […]