۲اصطلاح کاربردی/ Cup of tea
معقولانه و منطقی بودن To make sense It makes sense to wait until a sunny day to visit together in the park معقولانه و منطقی اینه که صبر کنیم تا یه روز افتابی همدیگه رو تو پارک ببینیم. That Jimmy ran away from home suddenly doesn’t make sense to any of us این که جیمی […]
۲اصطلاح کاربردی/ hit the nail on the head
دو هزاری افتادن…فهمیدن.. The penny drops She looked confused for a moment, then suddenly the penny dropped اولش گیج میزد ولی یهو دوهزاریش افتاد. ?Has the penny dropped دوهزاریت افتاد؟ I hadn’t realized that Tom was in love with Mary, but When I saw how he looked at her, the penny finally dropped اولش نمیدونستم […]
کتاب «روندهای جهانی تا سال ۲۰۳۰» منتشر شد
کتاب «روندهای جهانی تا سال ۲۰۳۰ (چالشها و انتخابها برای اروپا)» فرصتی است برای خوانندگان ایرانی تا با دقت و عمق، چشماندازها و چالشهایی را که در دهههای آینده در پیش روی اروپا خواهد بود، بشناسند و درک کنند. به گزارش الفبای زبان، کتاب «روندهای جهانی تا سال ۲۰۳۰ (چالشها و انتخابها برای اروپا)»، نگاهی […]
رایج ترین شغلها به زبان انگلیسی (۱۱)
adviser مشاور apprentice کارآموز chief executive مدیر عامل اجرایی executive مدیر PA دستیار شخصی operator اپراتور clerk منشی officer افسر managing director مدیرعامل acting بازیگری
۴ اصطلاح کاربردی/ In a nutshell
In a nutshell به طور مختصر وکلیدی سخن گفتن Once in a blue moon خیلی معمول نیست/ خیلی کم و ندرتا to keep up (with) رسیدن یا برابر شدن با چیزی یا کسی (معمولا در راه رفتن) to have a whale of a time خوش گذراندن و لذت بردن
۴ اصطلاح کاربردی/ I went off the deep end
I went off the deep end از شدت غعصبانیت زد به سرم – از کوره در رفتم Don’t talk behind his back پشت سرش صحبت نکن- غیبت نکن They fight like cat and dog مثل سگ و گربه به جان هم می افتند Keep your eyes open حواستو جمع کن
۴ اصطلاح کاربردی/ kick up your heals/ Land your self in trouble
kick up your heals کارهایی رو بکن که دوست داری- خوش بگذرون Throw cold water on توی ذوق کسی زدن- دلسرد کردن یک نفر Drive a wedge between us این مسئله داره بین ما جدایی می ندازه- شکاف افتادن در روابط Land your self in trouble خودت را در دردسر می اندازی
۴ اصطلاح کاربردی/ Catch the wave
Water under the bridge گذشته ها گذشته- کاری است که شده-دیگه فکرشونکن Catch the wave از فرصت استفاده کردن Tread water درجا زدن I don’t have a leg to stand on هیچ دلیلی ندارم- دستم به جایی بند نیست
تفاوت each other با one another
عبارت each other برای دو نفر و one another برای چند نفر بکار می رود. هر دو مورد معنی “دیگری” یا “یک دیگر” را می دهند. هر دو عبارت Each other و one another را معمولا به عنوان فاعل جمله به کار نمی بریم و به ندرت در نقش فاعلی در جملات غیر رسمی دیده […]
حرف اضافه فعل use
یکی از اشتباهات گرامری رایج در استفاده از فعل “use” این است که از آن بدون استفاده از حرف اضافه مناسبی استفاده شود. به خصوص، اشتباه معمولی استفاده از “use” به جای “use of” است. اشتباه: She has a good use English صحیح : She has a good use of English در این مثال، […]
Friday, 1 November , 2024