برگزیدگان جشنواره «یوسف» در استان تهران معرفی شدند
اسامی نفرات برگزیده سیزدهمین دوره جشنواره جایزه ادبی «یوسف» در استان تهران اعلام شد. به گزارش الفبای زبان از موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مرحله استانی سیزدهمین دوره جشنواره جایزه ادبی «یوسف» در استان تهران برگزار و افراد برگزیده برای رقابت در سطح ملی به دبیرخانه معرفی شدند. پرویز شیشهگران دبیر علمی این […]
عباراتی برای «بهتر نیست؟ فکر خوبی نیست؟ ایده خوبیه؟» در انگلیسی
برای گفتن : “بهتر نیست”؟ “فکر خوبی نیست”؟ “ایده خوبیه”؟ ?Should I invite my friend to the party ایده خوبیه دوستمو به مهمونی دعوت کنم؟ I should get a new car, because this one is old بهتره که یک ماشین جدید بگیرم، چون این یکی کهنه شده. برای گفتن: “راه درست اینه.” “بهترین کار اینه.” […]
چند عبارت و اصطلاح برای گفتن «صبح بخیر»
Rise and shine Top of the morning to you Good day to you Have a great day Hello there ?Isn’t it a beautiful day today Wakey, wakey, eggs and bakey Look alive Good morning, sleepy head Wakey wakey, sleepy head Look at what the cat dragged in What a pleasant morning we are having ?How […]
لغتهای انگلیسی کاربردی در مورد شهرها
city شهر town شهرک ،شهر کوچک capital پایتخت Country/ Country side خارج از محدوده شهری metropolis کلان شهر large city شهر بزرگ و پهناور small town شهرک کوچک village روستا center مرکز downtown مرکز شهر suburb حومه شهر/ بیرون شهر region ناحیه neighborhood همسایگی، مجاورت Crowded city شهر شلوغ urban areas محدوده های شهری
اینترنت قطع/وصل شد
اینترنت قطع شده Internet is down There is no internet connection نت برگشته؛ اینترنت وصل شده Internet is back on We are back online
اصطلاح عبارتی «Wig out» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Wig out به معنای “برافروخته شدن و کنترل خود را از دست دادن” است. Wig out= become excited and lose control مثال: He wigged out when he heard that he had failed وقتی شنید که شکست خورده است، برافروخته شد.
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ سَرسَری کاری کردن
He left for good برای همیشه رفت! Wrap up=Cover in paper=Dress warmly دور چیزی کاغذ پیچیدن، لباس گرم پوشیدن They wrapped up the presents then put a ribbon around them آنها هدیه ها را کادوپیچ کردند و دورشان روبان پیچیدند. half-assed سرسری کاری کردن/ نیمه نصفه I don’t do anything half-assed هیچ […]
چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی
Don’t get carried away جوگیر نشو you got it حله point taken گرفتم چیشد Shit happens اتفاقه دیگه می افته
اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی
she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند! The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.
مثالهای رایج درباره افعال ترکیبی
Get along with (با کسی کنار آمدن) ?Do you get along with your coworkers (آیا با همکارانت کنار میآیی؟) Run into (به طور اتفاقی برخورد کردن) I ran into an old friend yesterday (دیروز به یک دوست قدیمی برخوردم.) Call off (لغو کردن) They called off the meeting due to bad weather (جلسه را به […]
Thursday, 2 January , 2025