اصطلاح «down for the count»
down for the count=Defeated, finished, doomed شکست خورده، تسلیم شدن، محکوم به فنا اگر این اصطلاح را کلمهبهکلمه ترجمه کنیم، یعنی «افتاده در انتظار شمارش». این اصطلاح به ورزشهای رزمی اشاره دارد؛ زمانی که یکی از دو طرف مبارزه روی خاک افتاده است و ۱۰ شماره فرصت دارد تا بلند شود و در غیر […]
۲/۳ را چگونه بخوانیم؟
صورت کسر= اعداد شمارشی مخرج کسر= اعداد ترتیبی یا ordinal ۱/۳ : one-third ۱/۸ : one-eighth ۱/۱۲ : one-twelveth ۱/۲ : one-half ۱/۴ : one-fourth/ one-quarter صورت بیشتر از ۱ = اضافه کردن s به مخرج ۲/۳ : two-thirds ۳/۴ : three-fourths ۱۱/۱۸ : eleven-eighteenths
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۴۹)
When there’s effort, attitude and desire, nothing is impossible وقتي تلاش، نگرش و آرزو وجود داشته باشد، هيچ چيز غيرممکن نيست! ليونل مسي Talking about our problems is our greatest addiction. Break the habit. Talk about your joys بزرگترين اعتياد ما آدمها حرف زدن از مشكلاتمونه. بشكنيد اين عادت رو! از خوشى ها حرف بزنيد […]
کاربرد عبارت be + getting
It’s getting late داره دیر میشه ! It’s getting dark داره تاریک میشه ! It’s getting cold داره سرد میشه ! It’s getting old داره پیر/قدیمی میشه. It’s getting better داره بهتر میشه. It’s getting worse داره بدتر میشه. It’s getting worse and worse داره بدتر و بدتر میشه. It’s getting crowded in here اینجا […]
اصطلاحی برای «نمرات عالی»
pass with flying colors با نمرات عالی امتحان را پاس کردن/ نمرات درخشان He passed his exams with flying colours او امتحاناتش را با نمرات عالی پاس کرد Now he’s gone back to driving school in an effort to pass with flying colours حالا او به مدرسه رانندگی بازگشته است تا بتواند با نمرات درخشان […]
عبارات کوتاهی که می توانیم با آنها جمله را شروع کنیم
To the best of my knowledge تا جائیکه من میدانم… As far as I know تا جائیکه من میدانم… As far as I’m concerned تا جائیکه به من مربوط میشود… Mind you that یادت باشه که… It’s so sad that جای تاسف است که… You see…,You Konw می دونی… ?You know what میدونی چیه؟
چند ساختار قوی برای جمله سازی (۱۱)
Get use to + verb + ing + complement عادت داشتن به چیزی. I get use to studying English من به مطالعه زبان انگلیسی عادت کردم Be + Accustomed to + verb+ ing + complement عادت داشتن به چیزی. I am on accustomed to studying English من عادت دارم انگلیسی بخونم Look forward to + […]
افعال go to sleep/ Wake up/ take a nap
Wake up Definitions= arise from sleeping, awaken, become conscious معنی: بیدار شدن از خواب ، بیداری ، هوشیار شدن مثال : I woke up at 7am this morning صبح ساعت هفت از خواب بیدار شدم nap / take a nap Definition: sleep for a short time during, usually during the middle of the day معنی: […]
برخی واژگان با پسوند wise/ واژگان Crosswise & Sunwise
پسوند wise در انگلیسی به معنای “به سمت…، به شکل…، مانند…” است و بسیاری از لغات انگلیسی با این پسوند ساخته شده اند: Clockwise در جهت عقربه های ساعت Anticlockwise خلاف جهت عقربه های ساعت Likewise به همچنین، همینطور Crosswise ضربدر مانند Coastwise در طول ساحل Manwise مردانه Nowise ابدا،به هیچوجه Somewise به طریقی […]
۲ ضرب المثل انگلیسی درباره خواب
انگلیسی ها میگویند :زود خوابیدن و زود بیدار شدن باعث می شود انسان سالم، ثروتمند و عاقل شود. The English say, ‘Earlŷ to bed, early to rise, makes a man healthy, Wealthy, and wise یک مثل قدیمی می گوید، “سحر خیز باش تا کامروا باشی. As the old saying goes, the early bird catches […]
Saturday, 22 February , 2025