بایگانی‌های واژگان کاربردی زبان انگلیسی - الفبای زبان
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟ 28 آبان 1403
Neck of the woods چطور؟

۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟

Neck of the woods در منطقه با همسایگی چیزی یا کسی بودن Needle in a haystack یافتن سوزن درانبار کاه /تلاش سخت برای پیدا کردن چیزی Over my dead body محاله بزارم انجامش بدی/ مگر ازجنازه من رد شی انجام شه

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل عبارتی «Clear off» به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb) Clear off به معنای “جایی را به سرعت ترک کردن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Leave somewhere quickly     مثال: As soon as the trouble started, we cleared off همون موقع که دردسر شروع شد ما به سرعت آنجا را ترک کردیم.

فعل «Chase off» به چه معناست؟ 26 آبان 1403

فعل «Chase off» به چه معناست؟

 فعل عبارتی (phrasal verb) Chase off به معنای “کسی را مجبور به ترک کردن یا فرار کردن از جایی” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Force a person to leave or go away     مثال: The dog chased the postal worker off سگ کارمند اداره پست را فراری داد.  

انواع میوه ها به انگلیسی 23 آبان 1403

انواع میوه ها به انگلیسی

خرمالو : Persimmon سیب : Apple پرتقال : Orange انار : Pomegranate نارنگی : Tangerine هلو : Peach هندوانه : Water Melon خربزه : Melon سنجد : Elaeangus توت سیاه : Red Mulberry توت سفید : White Mulberry زالزالک :Common Hawthorn fruit عناب : Jujube گریپ فروت : Grapefruit بالنگ : Citron غوره : Sour […]

واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه» 22 آبان 1403

واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه»

 Clingy=a clingy person stays close to & depends on a person who is taking care of them   شخصی که همش به ما می چسبه / کنایه از کنه بودن شخصی، مثل بچه ای که با مادرش می چسبد و از او جدا نمی شود/ وابسته-آویزان Jimmy is a clingy child جیمی یک بچه وابسته […]

اصطلاح Holy crap & Big up به چه معناست؟ 21 آبان 1403

اصطلاح Holy crap & Big up به چه معناست؟

Holy crap  این اصطلاح اسلنگ زمانی به کار برده می شود که از سر تعجب و شوک آور بودن چیزی یا حرف کسی می گوییم «ای وای»- «خدای من» و یا «گندش بزنن!»   Big up=Exaggerate the importance   اغراق کردن درمورد اهمیت چیزی   He big himself up all the time او همیشه درمورد […]

فعل عبارت «Ball up» به چه معناست؟ 21 آبان 1403

فعل عبارت «Ball up» به چه معناست؟

 فعل عبارتی (phrasal verb) Ball up به معنای “گیج کردن یا چیزی را پیچیده کردن” است.     Ball up= Confuse = make things complicated   مثال: The new project has balled me up and I have no idea what to do پروژه جدید منو گیج کرده و نمیدونم باید چیکار کنم.  

چند عبارت کاربردی/ Stop nonsense & Buzz off به چه معناست؟ 21 آبان 1403

چند عبارت کاربردی/ Stop nonsense & Buzz off به چه معناست؟

Buzz off : بزن به چاک Damn you : لعنت به تو Damn it : لعنتی Drop it : بیخیال Shut up : خفشو Stop it : بس کن Big mouth :دهن لق Dream on : به همین خیال باش Hands off : دستت رو بکش Hell no : عمرا Bullshit : مزخرف Stop nonsense […]

جایگزین های «yes» کدامند؟ 21 آبان 1403

جایگزین های «yes» کدامند؟

  Yeah Sure Yup Absolutely Of course Okay Alright Definitely Certainly Fine

عباراتی برای پریشب، پریروز، پس فردا 21 آبان 1403

عباراتی برای پریشب، پریروز، پس فردا

The night before last پریشب The day before yesterday پریروز The day after tomorrow پس فردا Every other day یک روز در میان Two days in a row دو روز پشت سر هم The other day چند روز پیش