بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 7 از 74 - الفبای زبان
تفاوت in fact و actually 18 تیر 1403

تفاوت in fact و actually

این دو کلمه با هم مترادف هستند با یک تفاوت کاربردی کوچک.از actually زمانی استفاده می شود که بخواهیم یک سوء برداشت را از بین ببریم. People think we’ve got lots of money, but actually we are quite poor ولی اگر بخواهیم اطلاعات ارائه شده را بسط دهیم از in fact و as a matter […]

اصطلاحات مربوط به بیماری و درمان / واگیردار & تب و لرز 18 تیر 1403

اصطلاحات مربوط به بیماری و درمان / واگیردار & تب و لرز

Stone: (سنگ) Virus: (ویروس) Therapy: (درمان) Trauma: (آسیب) Cough :(سرفه) Diagnosis: (تشخیص) Ambulatory (سرپایی) Worm / :(کرم) tussis, tussis/: (سرفه) Unsterile: (غیراستریل) Idiopathic: (بدون علت) Sclerosis: (سخت شدن) Inflammation: (التهاب) Thrill /thril/: (لرز،لرزش) Systemic: (مربوط به کل بدن) communicable(مسری،واگیردار) Cadaver / (جسد) Physician /: (پزشک) Purulent / (چرکی) Benign /: (خوش خیم) Prophylaxis (پیشگیری ازبیماری) […]

داستان «جین آستن» 18 تیر 1403

داستان «جین آستن»

Jane Austen Jane Austen (16 December 1775 – ۱۸ July 1817) was an English novelist known primarily for her six major novels, which interpret, critique and comment upon the British landed gentry at the end of the 18th century. Austen’s plots often explore the dependence of women on marriage in the pursuit of favourable social […]

تفاوت افعال oversee و overlook 18 تیر 1403

تفاوت افعال oversee و overlook

تفاوت افعال oversee و overlook فعل overlook به معنی “غفلت کردن” و “چشم پوشی کردن” است. .It is believed that accident happened because a number of safety checks were overlooked اعتقاد بر این است که تصادف به دلیل غفلت کردن تعدادی از بررسی های ایمنی رخ داده است. فعل oversee به معنی “نظارت کردن” است. […]

اصطلاح  Go the extra mile 17 تیر 1403

اصطلاح Go the extra mile

Go the extra mile =extra effort این اصطلاح به معنی زیاد از حد از خود مایه گذاشتن/تلاش بیش از حد They really went the extra mile for dad and our family آنها برای پدر و خانواده شان خیلی از خود مایه گذاشتند The President vowed to go the extra mile for peace in the region […]

اصطلاح raise a family 17 تیر 1403

اصطلاح raise a family

raise a family=to have and bring up children بچه دار شدن/ تشکیل خانواده دادن She raised a family before she went to college او قبل از اینکه به دانشگاه برود تشکیل خانواده داد

«بعدا‌ً معلوم میشه!» به انگلیسی چی میشه؟ 17 تیر 1403

«بعدا‌ً معلوم میشه!» به انگلیسی چی میشه؟

That’s remains to be seen الان مشخص نیست بعدا معلوم میشه It remains to be seen whether or not she was lying بعدا معلوم میشه دروغ می گفت یا نه

اصطلاح Clear as mud 16 تیر 1403

اصطلاح Clear as mud

Clear as mud=very difficult to understand : not clear at all غیرقابل فهم/مبهم/ گیج و گنگ The computer manual was as clear as mud, so we stopped reading it دفترچه راهنمای کامپیوتر اصلا قابل فهم نبود، بنابراین ما خواندن آن را متوقف کردیم mud= گل و لای

go around in circles 16 تیر 1403

go around in circles

go around in circles به دور خود چرخیدن/ درجا زدن/ The discussion kept going around in circles این بحث بدون هیچ نتیجه ای ادامه داشت

اصطلاح bad temper 16 تیر 1403

اصطلاح bad temper

He became bad-tempered and we argued constantly