سه اصطلاح have cold feet/Basket case/that’s the thing
get/have cold feet جا زدن، پا پس کشیدن He got cold feet at the last minute در آخرین لحظه جا زد. Basket Basket case Someone or something in a useless or hopeless condition خسته و درمانده، کوفته، عاجز و وامانده After working a 12-hour day and then coming home and cooking dinner for her family, […]
اصطلاحات Figure out & Get the hell out of here
Figure out To solve, to find a solution; to understand (جداشدنی) حل کردن، فهمیدن، سر در آوردن، جواب پیدا کردن I was never able to figure it out هرگز نتوانستم از آن سر در بیاورم. ?How long did it take you to figure out the answer to the math problem چقدر طول کشید تا جواب […]
اصطلاح «ignorance is bliss» به چه معناست؟
ignorance is bliss مصداق ضرب المثل معروف «بی خبری، خوش خبری است»/نادانی سعادت است if you do not know about something, you do not worry about it What’s the point in knowing about all these problems if we can’t do anything about them? Sometimes ignorance is bliss, you know اگر نتوانیم کاری در مورد آنها […]
راه های واکنش دادن به خبرهای بد
جملات زیر بهترین راه واکنش نشان دادن و اعلام تاسف درباره خبر بدی که به شما داده شده است ،از سوی شماست: ?I’m sorry to hear that. Are you alright? Is anyone hurt خیلی از شنیدنش ناراحت شدم. الان خوبی؟ صدمه ندیدی؟ ?I can’t believe it! Are you OK نمی توانم باور کنم. حالت خوبه؟ […]
۴ اصطلاح کاربردی/ !I’m reaping what I sow
feel that something is wrong احساس کردن اینکه کاسهای زیر نیمکاسه است Stop being a damn fool دست از خل بازی بردار I’m reaping what I sow هر چه کاشتم را درو میکنم- دارم سزای کار خودم را میبینم Beat it بزن به چاک
۵ اصطلاح و عبارت کاربردی/He’s Open to Bribery
He’s Open to Bribery او اهل رشوه است He’s a Bad Egg ادم ناتویی است His Metal Is Bad جنسش شیشه خورده داره(تختهش کمه) He’s Cut No Ice حناش دیگه رنگی نداره He’s a Big Shot آدم کله گنده(خیلی مشهور) ای است
چند اصطلاح کاربردی با واژه extent
to a certain extent/to some extent/to an extent (=partly) تا حدودی We all to some extent remember the good times and forget the bad همهی ما تا حدودی زمانهای خوب را به یاد میآوریم و زمانهای بد را فراموش میکنیم. I do agree with him to an extent من با او تا حدودی موافقم. […]
واژگان کاربردی (۱۰۱)
violation: خطا ،تجاوز، عهد varieties: متنوع، گوناگون repression: سرکوبی admission: قبول ، پذیرش symmetric: متقارن، منظم ، برابر synergistic: همکاری کننده synchronic: همزمان، هموقت synthetic: ترکیبی، ساختگی scope: آزادی عمل، وسعت، قلمرو، حوزه sketch: طراحی کلیات، نقشه ساده، انگاره scratch: تراش، خاراندن، حذف کردن، پاک کردن spike: میخ دار کردن، میله، میخ بزرگ disturb: برهم […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۲۰)
od gives you a new beginning, don’t repeat the old mistakes وقتی خدا شروع جدیدی به شما میدهد، اشتباهات قدیمی خود را تکرار نکنید. If you won’t be patient in the flow of river, every driftwood will be a huge problem for you اگر در جریان رودخانه صبرت ضعیف باشد هر تکه […]
به جای I think از این عبارات استفاده کنیم
میتوانید بجای I think از عبارات زیر استفاده کنید: In my opinion In my idea It seems to me that consider To my way of thinking As I see it The way I see things is that
Friday, 22 November , 2024