اصطلاحات پر تکرار در نامه نگاری انگلیسی
عباراتی که بیشتر در شروع نامه به کار برده می شود. In reply to your letter = در پاسخ نامه شما To meet a demand = برای برآوردن تقاضا We must apologies for = ما باید پوزش بخواهیم برای We wish to inform you that = ما مایل هستیم به استحضار شما برسانیم که We […]
۴ اصطلاح کاربردی/ Pull strings
It couldn’t hurt to find out حالا فهمیدنش که ضرری نداره Pull strings پارتی بازی کردن Couldn’t agree more کاملا موافقم green with envy حسادت کردن
اصطلاح «Face the music» & «horsing around»
از زیر کار در رفتن horse around Stop horsing around and get busy بسه دیگه از زیر کار در نرید برگردید سر کار. You guys are always horsing around هی…بچه ها..شما همیشه از زیر کار در میرید. خربزه خوردن و پای لرز نشستن Face the music After failing a math exam, Tom had to go […]
۲اصطلاح کاربردی/ Cup of tea
معقولانه و منطقی بودن To make sense It makes sense to wait until a sunny day to visit together in the park معقولانه و منطقی اینه که صبر کنیم تا یه روز افتابی همدیگه رو تو پارک ببینیم. That Jimmy ran away from home suddenly doesn’t make sense to any of us این که جیمی […]
۲اصطلاح کاربردی/ hit the nail on the head
دو هزاری افتادن…فهمیدن.. The penny drops She looked confused for a moment, then suddenly the penny dropped اولش گیج میزد ولی یهو دوهزاریش افتاد. ?Has the penny dropped دوهزاریت افتاد؟ I hadn’t realized that Tom was in love with Mary, but When I saw how he looked at her, the penny finally dropped اولش نمیدونستم […]
کتاب «روندهای جهانی تا سال ۲۰۳۰» منتشر شد
کتاب «روندهای جهانی تا سال ۲۰۳۰ (چالشها و انتخابها برای اروپا)» فرصتی است برای خوانندگان ایرانی تا با دقت و عمق، چشماندازها و چالشهایی را که در دهههای آینده در پیش روی اروپا خواهد بود، بشناسند و درک کنند. به گزارش الفبای زبان، کتاب «روندهای جهانی تا سال ۲۰۳۰ (چالشها و انتخابها برای اروپا)»، نگاهی […]
رایج ترین شغلها به زبان انگلیسی (۱۱)
adviser مشاور apprentice کارآموز chief executive مدیر عامل اجرایی executive مدیر PA دستیار شخصی operator اپراتور clerk منشی officer افسر managing director مدیرعامل acting بازیگری
۴ اصطلاح کاربردی/ In a nutshell
In a nutshell به طور مختصر وکلیدی سخن گفتن Once in a blue moon خیلی معمول نیست/ خیلی کم و ندرتا to keep up (with) رسیدن یا برابر شدن با چیزی یا کسی (معمولا در راه رفتن) to have a whale of a time خوش گذراندن و لذت بردن
۴ اصطلاح کاربردی/ I went off the deep end
I went off the deep end از شدت غعصبانیت زد به سرم – از کوره در رفتم Don’t talk behind his back پشت سرش صحبت نکن- غیبت نکن They fight like cat and dog مثل سگ و گربه به جان هم می افتند Keep your eyes open حواستو جمع کن
۴ اصطلاح کاربردی/ kick up your heals/ Land your self in trouble
kick up your heals کارهایی رو بکن که دوست داری- خوش بگذرون Throw cold water on توی ذوق کسی زدن- دلسرد کردن یک نفر Drive a wedge between us این مسئله داره بین ما جدایی می ندازه- شکاف افتادن در روابط Land your self in trouble خودت را در دردسر می اندازی
Friday, 22 November , 2024