eyeball به چه معناست؟
eyeball به عنوان اسم (noun) مردمک چشم تخم چشم است. اما بعنوان فعل و اصطلاح (verb) میشه گفت از نزدیک نگاه کردن یا خیره شدن changes inside the eyeball may lead to retinal detachment تغییرات داخل چشم ممکن است منجر به جداشدگی شبکیه شود I was on the bus when this guy started eyeballing […]
داستان کوتاه انگلیسی +ترجمه فارسی
THE MAN WHO STRUGGLES TO BE HUMAN When Marcos Rodríguez Pantoja was seven years old, his father sold him into slavery Marcos was given to an elderly shepherd who lived on a remote mountain. Marcos’s new job was to take care of a herd of 300 goats. He slept under the stars and tried to […]
اصطلاح جذاب «cover your tracks»
cover your tracks رد گم کنی/ از بین بردن آثار He’s a smart guy and he knew how to cover his tracks so the police couldn’t connect him to the crime او پسر باهوشی است و میدانست چگونه ردپای خود را بپوشاند تا پلیس نتواند او را به جنایت مرتبط کند. Bob didn’t cover his […]
چند اصطلاح انگلیسی بامزه (۱۰۹)
(جل الخالق) Holy moly (تپل مپل) Roly poly (کوتوله موتوله) Humpty Dumpty (کوچولو موچولو) Itsy bitsy (گوگولی مگولی) Goochy goochy goo (هوای دونفره) lovey dovey weather (باشه حتما) Okey dokey (آبکی شلکی) Wishy washy (یهویی، بخوای نخوای) Willy nilly (فس فس نکن) Don’t dilly dally
آشنایی با چند واژه مصوب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای واژههای ماکسیمم و مینیمم، دو واژه بیشینه و کمینه را پیشنهاد داده است. به گزارش الفبای زبان، روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بهمناسبت روز جهانی زن در ریاضیات، واژۀ مصوّب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی را به اشتراک گذاشته است. نگاشت (mapping, map): رابطهای که هر نقطه […]
اصطلاح «شایعه شده که…»
It’s rumored that شایعه شده که …. It’s rumored that she went bankrupt شایعه شده که اون ورشکسته شده. It’s rumored that they are getting married شایعه شده که اونا دارن ازدواج میکنن. She accused him of starting rumors about her. Ever since his sudden resignation, rumors have been flying او را به […]
اصطلاح «Nip something in the bud»
Nip something in the bud معادل ضرب المثلی «جلوی ضرر و هروقت بگیری منفعته» است/ جلوی ضرر را گرفتن/چیزی را در مراحل اولیه متوقف کردن/در نطفه خفه رکردن By arresting all the leaders, they nipped the rebellion in the bud با دستگیری همه رهبران، شورش را در نطفه خفه کردند When the kid shows the […]
چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger
He doesn’t lift a finger دست به سیاه وسفید نمی زنه Put it down to your experience بزار به حساب تجربه ات kick a habit ترک کردن عادت I saw a saw that saw a saw من دیدم که ارّه ای، ارّه ای را اره کرد. (دست بالای دست بسیار است)
اصطلاح See eye to eye
اصطلاح See eye to eye توافق نظر داشتن تفاهم داشتن My cousin and I don’t see eye to eye about our children’s education من و پسرخالهم در مورد تحصیلات بچه هامون باهم موافق نیستیم. The boss and I don’t always see eye to eye من و رییس همیشه باهم موافق نیستیم. They finally saw eye […]
اصطلاح «بدون رودربایستی حرف زدن»
Call a spade a spade=speak plainly without avoiding unpleasant or embarrassing issues بدون رودربایستی حرف زدن/ بی پرده حرف زدن it is time to name names and call a spade a spade وقتش است که نام ها را اسم ببریم و بی پرده حرف بزنیم I’m not at all secretive, and I’m pretty good […]
Friday, 22 November , 2024