عبارات و اصطلاحات کاربردی/I’m in my element
I’m in my element کیفم کوکه Get well soon زود خوب شو Psycho آدم روانی The sun is in my eyes خورشید میزنه تو چشمم I have the sun in my eyes آفتاب تو چشمامه You should wear sunglasses باید عینک آفتابی بزنی
جملات کاربردی (۹۰)
?What’s that smell این بوی چیه ?Can you smell something burning بوی سوختنی حس میکنی؟ ?Why are you sniffing the milk چرا شیر را بو میکنی He has lost his sense of smell او حس بویایی اش رو از دست داده He has a good Sense of smell او حس بویایی خوبی دارد Your clothes […]
عبارات و اصطلاحات کاربردی/ Can it
Can it, zip it دهنتو ببند Reza is a skirt chaser رضا دختر بازه Kind is my middle name مهربانی از خصوصیت های منه Stealth is my middle name پنهانکاری از خصوصیت های منه
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۶)
When you see something beautiful in someone, Tell them.It may take a second to say, But for them It could last a lifetime… وقتى در وجود كسى زيبايى اى ميبينى بهش بگو. گفتنش شايد يه ثانيه طول بكشه اما ميتونه يه عمر باهاش بمونه… “Let others lead small lives, but not you. Let others argue […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۵)
Speak your mind even if your voice shakes حرف عقلتو بزن، حتی اگر صدات بلرزه. As you breathe right now, another person take their last. So stop complaining, and learn to live your life with what you have همین حالا که نفس می کشی، شخص دیگری آخرین نفسشو میکشه. بنابراین از شکایت کردن دست بردار […]
جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۴)
Promise yourself to be so strong that nothing can disturb your peace of mind به خودت قول بده اينقدر قوى باشى كه اجازه ندى هيچ چيزى آرامش خيالت رو بهم بزنه. “You can’t put your arms around a memory, so hug someone you love today” “نمیتونی خاطره ای را بغل کنی، پس امروز کسی را […]
اصطلاح «neat and tidy»
neat and tidy=not messy تر و تمیز/ مرتب و منظم My son keeps his bedroom neat and tidy, but my daughter’s room is always a mess پسرم اتاق خوابش را مرتب و مرتب نگه می دارد، اما اتاق دخترم همیشه به هم ریخته است
عبارت «painful memory»
painful memory= a memory that’s upsetting or disturbing خاطرات تلخ Most of my memories of that time are good, but I also have some painful ones بیشتر خاطرات من از آن دوران خوب است، اما خاطرات دردناکی هم دارم
اصطلاح «joint effort»
joint effort= something achieved or created by two or more people working together تلاش همگانی-کار گروهی-دستاورد جمعی Building this company is a joint effort, so the profits will be shared by everyone who works here ساخت این شرکت یک تلاش همگانی است، بنابراین سود آن بین همه کسانی که در اینجا کار می کنند تقسیم […]
اصطلاح «upper limit»
upper limit=the highest level or amount allowed سقف حداکثر مجاز-حد مجاز There’s no upper limit on how much a doctor can charge, so be careful هیچ محدودیتی در میزان هزینه ای که پزشک می تواند دریافت کند، وجود ندارد، بنابراین مراقب باشید
عبارات قابل استفاده در حین رانندگی / back it up
push the gas گاز بده make a U turn دور بزن speed up تند برو slow down یواش برو pass the car سبقت بگیر go straight مستقیم برو make a left بپیچ به چپ make a right بپیچ به راست back it up برو عقب hit the brakes بزن رو ترمز
۳ اصطلاح کاربردی/ معنی «You have my word» چیست؟
Don’t mess with me با من بحث / کل کل نکن! You have my word بهت قول میدم I will clean my room, Mom. You have my word اتاقم را تمیز خواهم کرد مامان، بهت قول میدم. ln the blink of an eye در یک چشم به هم زدن!
چند اصطلاح پیشرفته انگلیسی/ «That’s hilarious» به چه معناست؟
I’m exhausted I’m tired من خسته ام I don’t mind It’s okay مشکی نیست Let’s figure it out Let’s solve it حلش می کنم I’m starving I’m hungry من گرسنه ام That’s hilarious That’s funny بامزه است I totally agree I agree من موافقم
انتشار چند رمان جدید/ «پیش از آنکه حافظهات محو شود» منتشر شد
رمانهای «به دریا برگشته» نوشته نازنین حاتمنژاد، «روزهای پیادهرو» نوشته نادر سهرابی، «پیش از آنکه حافظهات محو شود» نوشته توشیکازو کاواگوچی ترجمه زیبا گنجی، «دب» نوشته لیلا سلیمانی ترجمه پریزاد تجلی و «کادیلاکِ دولان» نوشته استیفن کینگ ترجمه محمدعلی مهماننوازان منتشر شدهاند. به گزارش الفبای زبان، رمان «به دریا برگشته» نوشته نازنین حاتمنژاد در ۱۷۰ […]
بررسی محلهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران
در نخستین نشست شورای سیاستگذاری سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قرار شد محلهای برگزاری نمایشگاه بررسی شود. همچنین ابراهیم حیدری به عنوان سخنگوی این رویداد انتخاب شد. به گزارش الفبای زبان به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نخستین جلسه شورای سیاستگذاری سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، شنبه (۱۳ بهمن ۱۴۰۳) با […]
«اُسکار و لوسیندا» منتشر شد
ترجمه رمان «اُسکار و لوسیندا» نوشته پیتر کری با مقدمه آنجلا کارتر منتشر شد. به گزارش الفبای زبان، این رمان با ترجمه ملیحه قدرتی در ۵۴۰ صفحه با قیمت ۶۵۰ هزار تومان از سوی نشر افکار جدید منتشر شده است. در معرفی ناشر از «اُسکار و لوسیندا» آمده است: «پیتر کری (۱۹۴۳-) پس از پاتریک […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۱۱۲)
Missing someone is a part of loving them. If you’re never apart, you’ll never really know how strong your love is از دست دادن شخصی بخشی از دوست داشتن اوست. اگر هرگز از هم جدا نباشید، هرگز واقعاً نخواهید فهمید که عشق شما چقدر قوی است. I think the saddest people always try their […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۱۱۱)
The relationship begins with honesty. This is the first brick, because to be in love means to share with everything: dreams, slips, and the deepest fears. Without these facts, the relationship will fail رابطه با صداقت شروع میشود، این خشت اول است، چرا که عاشق بودن یعنی شریک شدن با همهچیز: رویاها، لغزشها و عمیقترین […]
۱۰ ضرب المثل انگلیسی معروف به همراه ترجمه فارسی (۱۳)
To beat a dead horse. آب تو هاون کوبیدن. Money doesn’t grow on trees. پول علف خرس نیست. After death, the doctor. نوشدارو بعد از مرگ سهراب. When in Rome, do as the Romans do. خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو. His days are numbered. پیمانهاش پر شده. All roads lead to Rome. هر جا […]
![چگونه به انگلیسی بگوییم اونقدرها هم نیست…](http://alefbayezaban.ir/wp-content/uploads/2024/07/تراپی1-200x140.jpg)
چگونه به انگلیسی بگوییم اونقدرها هم نیست…
I’m not that tired اونقدرا هم خسته نیستم. I’m not that hungry اونقدرا هم گرسنه نیستم. He’s not that stingy اونقدرا هم خسیس نیست. She’s not that pretty اونقدرا هم خوشگل نیست. It’s not that cold اونقدرا هم سرد نیست. It’s not that hard اونقدرا هم سخت نیست.
![اصطلاحی برای «تابلو بودن» در انگلیسی](http://alefbayezaban.ir/wp-content/uploads/2023/08/idiom15-200x140.png)
اصطلاحی برای «تابلو بودن» در انگلیسی
a dead giveaway تابلو بودن . چیزی که خیلی معلومه His camera is a dead giveaway that he is a tourist از دوربینش تابلوه که طرف یه توریسته The suit’s a dead giveaway he is a rich man از لباساش تابلوه که آدم مایه داریه. His accent is a dead giveaway he is an American […]
![تاریخچه اصطلاح «Ladies First»](http://alefbayezaban.ir/wp-content/uploads/2024/12/Ladies-First-200x140.jpg)
History of ladies first تاریخچه اصطلاح «Ladies First»
History of ladies first اصطلاح خانم ها مقدم ترند از کجا آمده است؟ Long time ago, A man and a woman were madly in love.They wanted to marry, But parents didn’t approve They decided to suicide together, and planned to jump from a mountain The man could not bear to see his Sweet Heart Fall, […]
Saturday, 8 February , 2025