go around in circles
go around in circles به دور خود چرخیدن/ درجا زدن/ The discussion kept going around in circles این بحث بدون هیچ نتیجه ای ادامه داشت
اصطلاح bad temper
He became bad-tempered and we argued constantly
تفاوت بین دو کلمه climate و Weather
Weather آب و هوای کوتاه مدت و متغیر یک منطقه ?What’s the weather like today امروز آب و هوا چی جوریه؟ Climate به معنی اقلیم می باشد و منظور آب و هوای کلی یک منطقه میباشد. Many people prefer to live where the climate is warm خیلی از مردم ترجیح می دهند در اقلیمی […]
اصطلاح افشاگری و علنی کردن چیزی
blow the whistle on someone Pull the rug from under someone=to sell somebody down the river افشاگری/ علنی کردن چیزی He blew the whistle on the corruption in the company او فساد در شرکت را افشاگری کرد. They were fired from their jobs after blowing the whistle on the poor management of money in the […]
مکالمه درباره قد و وزن
How tall are you قد شما چقدر است؟ I’m 1 meter 78. قدم یک متر و ۷۸ سانتیمتر است. She is rather short نسبتا کوتاه است. She’s pretty tall نسبتا قد بلند است. He’s of medium built جثه متوسط دارد. He’s well-built خوش هیکل است. He’s broad-shouldered چهار شانه است. He’s hefty چاق است. […]
چند اصطلاح / به چه قیمتی؟ / شایعه شده!
Speak of the devil چه حلال زاده I am appalled شوکه شدم a tiger can’t change his stripes توبه گرگ مرگه I’m on a diet رژیم دارم the grapevine دهن به دهن شدن یک خبر (شایعات و اخبار غیررسمی) The grapevine has it that گفتهها/شنیدهها از این حکایت دارند که . . . ?at what […]
برای گفتن «همش/ مُدام» در یک جمله از چه عبارتی استفاده کنیم؟
وقتی میخوایم به دنباله دار بودن چیزی اشاره کنیم، از الگوی keep استفاده میکنیم He keeps calling me مدام بهم زنگ میزنه. She keeps nagging مدام غر میزنه. You keep trying to distract me مدام سعی میکنی حواسمو پرت کنی. I keep forgetting your name مدام اسمت یادم میره.
ترکیبی برای گفتن «کارمو راه می اندازه»
will do for something ترکیب Will do for sth وقتی استفاده میشه که ما یه وسیلهای که میخوایم رو نداریم اما میتونیم از یه وسیله دیگه به عنوان جایگزینش استفاده کنیم. (کار رو راه میندازه) به مثالهای زیر توجه کنید: This will do for a pair of shoes این، کار یه جفت کفش […]
عبارت «done with» برای گفتن «تمام شد»
To be done with I’m done with my homework تکالیفم تموم شد. ?Are you done with your work کارت تموم شد؟ ?Are you done with that pen کارت با اون خودکار تموم شد؟ Let’s be done with this argument بیا این جر و بحث رو تموم کنیم. We’re almost done with the repairs ما تقریبا […]
«اسماعیل کاداره»، غول ادبیات آلبانی درگذشت
«اسماعیل کاداره»، غول ادبیات آلبانی درگذشت. به گزارش الفبای زبان به نقل از ایسنا، «اسماعیل کاداره»، نویسنده آلبانیایی که بیش از ۶۰ سال در حوزه شعر و ادبیات داستانی فعالیت داشت، در سن ۸۸ سالگی درگذشت. «گاردین» نوشت، به گفته ناشر آثار «کاداره» این نویسنده در روز دوشنبه و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت. […]
عبارات قابل استفاده در حین رانندگی / back it up
push the gas گاز بده make a U turn دور بزن speed up تند برو slow down یواش برو pass the car سبقت بگیر go straight مستقیم برو make a left بپیچ به چپ make a right بپیچ به راست back it up برو عقب hit the brakes بزن رو ترمز
۳ اصطلاح کاربردی/ معنی «You have my word» چیست؟
Don’t mess with me با من بحث / کل کل نکن! You have my word بهت قول میدم I will clean my room, Mom. You have my word اتاقم را تمیز خواهم کرد مامان، بهت قول میدم. ln the blink of an eye در یک چشم به هم زدن!
چند اصطلاح پیشرفته انگلیسی/ «That’s hilarious» به چه معناست؟
I’m exhausted I’m tired من خسته ام I don’t mind It’s okay مشکی نیست Let’s figure it out Let’s solve it حلش می کنم I’m starving I’m hungry من گرسنه ام That’s hilarious That’s funny بامزه است I totally agree I agree من موافقم
انتشار چند رمان جدید/ «پیش از آنکه حافظهات محو شود» منتشر شد
رمانهای «به دریا برگشته» نوشته نازنین حاتمنژاد، «روزهای پیادهرو» نوشته نادر سهرابی، «پیش از آنکه حافظهات محو شود» نوشته توشیکازو کاواگوچی ترجمه زیبا گنجی، «دب» نوشته لیلا سلیمانی ترجمه پریزاد تجلی و «کادیلاکِ دولان» نوشته استیفن کینگ ترجمه محمدعلی مهماننوازان منتشر شدهاند. به گزارش الفبای زبان، رمان «به دریا برگشته» نوشته نازنین حاتمنژاد در ۱۷۰ […]
بررسی محلهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران
در نخستین نشست شورای سیاستگذاری سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قرار شد محلهای برگزاری نمایشگاه بررسی شود. همچنین ابراهیم حیدری به عنوان سخنگوی این رویداد انتخاب شد. به گزارش الفبای زبان به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نخستین جلسه شورای سیاستگذاری سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، شنبه (۱۳ بهمن ۱۴۰۳) با […]
«اُسکار و لوسیندا» منتشر شد
ترجمه رمان «اُسکار و لوسیندا» نوشته پیتر کری با مقدمه آنجلا کارتر منتشر شد. به گزارش الفبای زبان، این رمان با ترجمه ملیحه قدرتی در ۵۴۰ صفحه با قیمت ۶۵۰ هزار تومان از سوی نشر افکار جدید منتشر شده است. در معرفی ناشر از «اُسکار و لوسیندا» آمده است: «پیتر کری (۱۹۴۳-) پس از پاتریک […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۱۱۲)
Missing someone is a part of loving them. If you’re never apart, you’ll never really know how strong your love is از دست دادن شخصی بخشی از دوست داشتن اوست. اگر هرگز از هم جدا نباشید، هرگز واقعاً نخواهید فهمید که عشق شما چقدر قوی است. I think the saddest people always try their […]
جملات کوتاه انگلیسی همراه ترجمه (۱۱۱)
The relationship begins with honesty. This is the first brick, because to be in love means to share with everything: dreams, slips, and the deepest fears. Without these facts, the relationship will fail رابطه با صداقت شروع میشود، این خشت اول است، چرا که عاشق بودن یعنی شریک شدن با همهچیز: رویاها، لغزشها و عمیقترین […]
۱۰ ضرب المثل انگلیسی معروف به همراه ترجمه فارسی (۱۳)
To beat a dead horse. آب تو هاون کوبیدن. Money doesn’t grow on trees. پول علف خرس نیست. After death, the doctor. نوشدارو بعد از مرگ سهراب. When in Rome, do as the Romans do. خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو. His days are numbered. پیمانهاش پر شده. All roads lead to Rome. هر جا […]
![چگونه به انگلیسی بگوییم اونقدرها هم نیست…](http://alefbayezaban.ir/wp-content/uploads/2024/07/تراپی1-200x140.jpg)
چگونه به انگلیسی بگوییم اونقدرها هم نیست…
I’m not that tired اونقدرا هم خسته نیستم. I’m not that hungry اونقدرا هم گرسنه نیستم. He’s not that stingy اونقدرا هم خسیس نیست. She’s not that pretty اونقدرا هم خوشگل نیست. It’s not that cold اونقدرا هم سرد نیست. It’s not that hard اونقدرا هم سخت نیست.
![اصطلاحی برای «تابلو بودن» در انگلیسی](http://alefbayezaban.ir/wp-content/uploads/2023/08/idiom15-200x140.png)
اصطلاحی برای «تابلو بودن» در انگلیسی
a dead giveaway تابلو بودن . چیزی که خیلی معلومه His camera is a dead giveaway that he is a tourist از دوربینش تابلوه که طرف یه توریسته The suit’s a dead giveaway he is a rich man از لباساش تابلوه که آدم مایه داریه. His accent is a dead giveaway he is an American […]
![تاریخچه اصطلاح «Ladies First»](http://alefbayezaban.ir/wp-content/uploads/2024/12/Ladies-First-200x140.jpg)
History of ladies first تاریخچه اصطلاح «Ladies First»
History of ladies first اصطلاح خانم ها مقدم ترند از کجا آمده است؟ Long time ago, A man and a woman were madly in love.They wanted to marry, But parents didn’t approve They decided to suicide together, and planned to jump from a mountain The man could not bear to see his Sweet Heart Fall, […]
Friday, 7 February , 2025