بایگانی‌های اصطلاحات پرکاربرد زبان - صفحه 13 از 33 - الفبای زبان
اصطلاح «یک سرو گردن بالاتر بودن» 11 اردیبهشت 1403

اصطلاح «یک سرو گردن بالاتر بودن»

a cut above the rest=Better in quality than most others یه سرو گردن بالاتر بودن/بهتر از هر کسی ، This new restaurant is a cut above the rest این رستوران جدید یک سر و گردن از بقیه بالاتر است Trust me, Johannes is a cut above the rest. If you want the best legal advice […]

اصطلاح فوق جالب «raise the roof» 10 اردیبهشت 1403

اصطلاح فوق جالب «raise the roof»

 raise the roof=hit the roof=make or cause someone else to make a great deal of noise, especially through cheering اصطلاح خانه رو سرش گذاشته بود از فریاد/ غوغا به پا کردن(از سر خشم یا خوشحالی)/سقف را ترکاندن ( از سروصدای زیاد ) از صدای موزیک یا فریاد  when I finally scored the fans raised the […]

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up 10 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/ he burns me up

I read you like a book مثل کف دستم می شناسمت I want to try my luck می خوام شانسم رو امتحان کنم you will pay for this تقاصش رو پس میدی he burns me up حرصمو درمیاره bite your tongue زبونتو گاز بگیر don’t take it out on me ناراحتیت رو سرمن خالی نکن […]

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/You crack me up 09 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/You crack me up

He threw me under the bus او زیرآب مرا زد I’m delighted من خیلی خوشحالم I mess up with my mother everyday من هر روز با مادرم کل کل می کنم I have a loos tooth دندونم لق شده You crack me up تو منو می خندونی Happy belated birthday تولدت با تاخیر مبارک congratulations […]

عبارت «First rate» 09 اردیبهشت 1403

عبارت «First rate»

First rate= Excellent, superb درجه یک، عالی، محشر  The food served in that four-star restaurant is truly first-rate غذایی که در آن رستوران چهار ستاره سرو می‌شود واقعا درجه یک است.  The Beverly Hills Hotel provides first-rate service to its guests سرویسی که هتل بورلی هیلز به مهمانان خود ارائه می‌کند عالی است.

معنی اصطلاح «From now on» 09 اردیبهشت 1403

معنی اصطلاح «From now on»

From now on= From this time into the future  منبعد، از حالا به بعد، از این پس، از اين به بعد I’m sorry that I dropped by at a bad time. From now on I’ll call you first متاسفم که بد موقع سر زدم. از این به بعد اول تلفن خواهم زد.  Mr. Lee’s doctor […]

۳ اصطلاح با واژه «Act» 08 اردیبهشت 1403

۳ اصطلاح با واژه «Act»

Act of God خواست و تقدیرخداوند !the flooding was surely an act of God سیل قطعا خواست خدا بوده! be/get in on the act وارد عمل شدن/سهیم شدن و هم جریان شدن با چیزی We started selling them last year, and now other stores are getting into the act ما فروش آنها را از سال […]

گرامر Later & In 01 اردیبهشت 1403

گرامر Later & In

قید later به همراه time expression به معنی “از آن زمان که در مورد آن صحبت می کنیم به بعد” به کار می رود. She got married on her 18th birthday; six months later, she was divorced او در (سالگرد) تولد ۱۸ سالگی اش ازدواج کرد اما شش ماه بعد از آن طلاق گرفت. Penny […]

چند اصطلاح کاربردی/ I’m not a mind reader 01 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح کاربردی/ I’m not a mind reader

Homebody=One whose interests center on the home معنی: خونه دوست؛ کسی که اهل فعالیت‌های بیرون خونه نیست و در خونه موندن رو ترجیح می‌ده.   I’m not a mind reader من علم غیب ندارم! A part from به غیر از… Apart from a sister, he’s got two brothers as well به غیر از یه خواهر، […]

جملات کاربردی (۹۰) 29 فروردین 1403

جملات کاربردی (۹۰)

?What’s that smell این بوی چیه ?Can you smell something burning بوی سوختنی حس می‌کنی؟ ?Why are you sniffing the milk چرا شیر را بو می‌کنی He has lost his sense of smell او حس بویایی اش رو از دست داده He has a good Sense of smell او حس بویایی خوبی دارد Your clothes […]