۱۰۰ فعل پرکاربردverb
تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ ۲ have داشتن (فعل کمکی) ۳ do انجام دادن / کردن (فعل کمکی) ۴ say گفتن ۵ go رفتن ۶ can توانستن ۷ get گرفتن ۸ would (فعل کمکی) ۹ make ساختن / درست کردن ۱۰ know دانستن / شناختن ۱۱ will (فعل کمکی) ۱۲ think فکر کردن ۱۳ take گرفتن […]
چند عبارت انگلیسی برای گفتن «هر جور مایلی…»
Suit yourself As you please As you wish Do what you want at your convenience as you see fit anything you want anything you like as much as you like
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ «از تو بعیده» به انگلیسی
It’s unlike you از تو بعیده… It doesn’t make sense با عقل جور در نمیاد you are a looker تو خیلی جذابی
۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی
Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن
فعل عبارتی «Call on» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Call on به معنای “در خواست کمک کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Ask for help مثال: The President called on the wealthy countries for financial aid after the floods destroyed much of the country’s agriculture پس از سیل که بخش عمده ای از کشاورزی کشور […]
چند اصطلاح کاربردی / The door was ajar به چه معناست؟
The door was ajar در نیمهباز بود! what a hunk چه پسر جذابی! don’t play hard to get ناز نکن.. I fancy you من ازت خوشم میاد. hold me tight محکم بغلم کن!
فعل عبارتی «Bring forward» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bring forward به معنای “زودتر از زمان تعیین شده اتفاق افتادن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Make something happen earlier than originally planned مثال: The meeting has been brought forward to this Friday instead of next week because some people couldn’t make it then این جلسه به […]
۳ اصطلاح کاربردی/ I lost my cool به چه معناست؟
I lost my cool از کوره در رفتم! Call on در خواست کمک کردن Provided that به شرطی که!
فعل «Bog down» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bog down به معنای “کند جلو رفتن، پیشرفت آهسته داشتن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Slow make progress مثال: Yasini got bogged down in his research and didn’t finish the project in time یاسینی در انجام تحقیقات پیشرفت کندی داشت و پروژه را به موقع به […]
۳ اصطلاح انگلیسی/ «Over my dead body» به چه معناست؟
Neck of the woods در منطقه با همسایگی چیزی یا کسی بودن Needle in a haystack یافتن سوزن درانبار کاه /تلاش سخت برای پیدا کردن چیزی Over my dead body محاله بزارم انجامش بدی/ مگر ازجنازه من رد شی انجام شه
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ اشک تمساح به انگلیسی
Crocodile tears اشک تمساح-اشکی که برای فریب دیگران می ریزیم Dress to kill تیپ زدن برای جذب افراد/ تیپ جنس مخالف کش Everything but the kitchen sink از شیرمرغ تا جون آدمیزاد/ تقریبا همه چیز
Saturday, 21 December , 2024