چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 19 از 94 - الفبای زبان
اصطلاح «غرورمو زیر پا گذاشتم» چی میشه؟ 29 اردیبهشت 1403

اصطلاح «غرورمو زیر پا گذاشتم» چی میشه؟

swallow your pride=pocket your pride زیر پا گذاشتن غرور/ اصطلاح pocket your pride نیز می تواند مترادف این اصطلاح باشد. He was forced to swallow his pride and ask if he could have his old job back او مجبور شد غرورش را بشکند و بپرسد که آیا می تواند شغل قبلی خود را پس بگیرد […]

اصطلاح «منت سرم نذار» چی میشه؟ 27 اردیبهشت 1403

اصطلاح «منت سرم نذار» چی میشه؟

  You always rub it in my face همش سرم منت میزاری Don’t hold that against me به روم نیار Don’t hold that over my head منت سرم نذار   I get one parking ticket and he holds it over my head for six months   من یک بلیط پارک گرفتم و او شش ماه […]

ضرب المثل یا اصطلاح «نوش دارو بعد از مرگ سهراب» 26 اردیبهشت 1403

ضرب المثل یا اصطلاح «نوش دارو بعد از مرگ سهراب»

close the barn door after the horse has bolted این جمله را اگر تحت الفظی معنی کنیم می شه «درب طویله را بعد از در رفتن اسبها بستن» اما به عنوان اصطلاحی میشه همون ضرب المثل معروف خودمون که میگه «نوش دارو بعد از مرگ سهراب»/ کار بیهوده که دیگه خیلی دیره      

اصطلاح نمکی «بزار اوضاع آروم شه» 26 اردیبهشت 1403

اصطلاح نمکی «بزار اوضاع آروم شه»

Let the dust settle بزار اوضاع آروم شه/ صبر کن گرد و خاکا بخوابه/ شرایط واواضع احوال مساعد شه Once the dust had settled Beck defended his decision هنگامی که اوضاع آروم شد، از تصمیم خود دفاع کرد I think we need to let the dust settle and see what’s going to happen after that […]

اصطلاح «as Clear as mud» به چه منظور است؟ 26 اردیبهشت 1403

اصطلاح «as Clear as mud» به چه منظور است؟

as Clear as mud=Not clear at all= not easy to understand واژه mud یعنی لجن/ تیره. و این اصطلاح به این معنی است که مثل لجن تیره و نامشخص است پس یعنی چیزی که خیلی مشخص نباشه و فهمش سخت باشه/ مبهم/ غیرواضح   He’s a great scientist, but I find his explanation of bacteria […]

اصطلاح دوپهلوی «false friend» 26 اردیبهشت 1403

اصطلاح دوپهلوی «false friend»

false friend منظور از این اصطلاح یعنی چیزی که در تناقض با تصور ماست /مثل رفیقی که در تصور ما رفیق است اما در واقع نیست!/ به عبارت کوتاهتر رفیق ناباب/ دوستان دروغین و سمی/ نارفیق/دوست و دشمن به عنوان مترادف برای این اصطلاح می توان از false flag & Frenemy بهره برد. The man […]

چند اصطلاح کاربردی/ There, there به چه معنیست؟ 26 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح کاربردی/ There, there به چه معنیست؟

There, there ناراحت نباش چیزی نیست No biggie عیبنی نداره I’m afraid so اره متاسفانه Call it off کنسلش کن Get off my back ولم کن/ دست از سرم بردار

eyeball به چه معناست؟ 26 اردیبهشت 1403

eyeball به چه معناست؟

eyeball به عنوان اسم (noun) مردمک چشم تخم چشم است. اما بعنوان فعل و اصطلاح (verb) میشه گفت از نزدیک نگاه کردن یا خیره شدن changes inside the eyeball may lead to retinal detachment تغییرات داخل چشم ممکن است منجر به جداشدگی شبکیه شود   I was on the bus when this guy started eyeballing […]

۱۰ عبارت برای گفتن اینکه چیزی آسان یا سخت است 25 اردیبهشت 1403

۱۰ عبارت برای گفتن اینکه چیزی آسان یا سخت است

Ten Phrases for Saying Something is Easy & Difficult  It’s a piece of cake It’s a cinch It’s a breeze Anyone can do it There’s nothing to it It’s hard It’s a bit tricky It’s really tough It’s not a walk in the park It’s very demanding (= it takes a lot of time and […]

اصطلاح «صحیح و سالم» 25 اردیبهشت 1403

اصطلاح «صحیح و سالم»

in one piece=all in one piece صحیحو سالم/ بدون کم و کاست/ بدون صدمه It was a difficult trip, but we all made it home in one piece. All our furniture arrived in one piece سفر سختی بود، اما همه ما صحیح و سالم به خانه برگشتیم. تمام اثاثیه ما صحیح و سالم رسید.   […]