وقتی می خواهیم بگوییم که نمی توانم کاری را انجام ندهم (نمی توانم جلوی خودم را بگیرم) از عبارت Can’t help doing something استفاده می شود. can’t help doing sth   نمی تونم نخندم.  I can’t help laughing  وقتی اون روز توی کلاس اون کارو کردی دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم . […]

 وقتی می خواهیم بگوییم که نمی توانم کاری را انجام ندهم (نمی توانم جلوی خودم را بگیرم) از عبارت Can’t help doing something استفاده می شود.

can’t help doing sth

 

نمی تونم نخندم.

 I can’t help laughing

 وقتی اون روز توی کلاس اون کارو کردی دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم .

 I couldn’t help laughing when you did that in the class that day

 من به قهوه خوردن عادت کردم. نمی تونم نخورم.

I am used to drinking coffee. I can’t help drinking it

 تلویزیون نگاه کردن وقتم رو کلی هدر می ده. ولی نمی تونم نگاه نکنم.

I waste a lot of time watching TV. However, I can’t help watching it

 نکته: بعد از can’t help فعل بصورت ing دار می آید