تهیه و تنظیم:‌صغری توحیدلو/ پیش از Ante Before مال بدون مالک، مال پیداشده، مجهول‌المالک Bona vacantia معنی لغوی: مال/کالای خالی Empty goods تعریف: مالی که طبق وصیت‌نامه به ارث گذاشته نشده است. طبق بند ۴۶ قانون مدیریت اموال، مصوب ۱۹۲۵/۱۳۰۴، این اموال به خانواده سلطنتی، دوک‌نشین لَنکَستر، یا دوک کُرنوال تعلق پیدا می‌کنند. با حسن […]

تهیه و تنظیم:‌صغری توحیدلو/

پیش ازAnte
Before
مال بدون مالک، مال پیداشده، مجهولالمالکBona vacantia
معنی لغوی: مال/کالای خالیEmpty goods
تعریف: مالی که طبق وصیت‌نامه به ارث گذاشته نشده است. طبق بند ۴۶ قانون مدیریت اموال، مصوب ۱۹۲۵/۱۳۰۴، این اموال به خانواده سلطنتی، دوک‌نشین لَنکَستر، یا دوک کُرنوال تعلق پیدا می‌کنند.
با حسن نیت، واقعیBona fide
معنی لغوی: با نظر مساعدWith good faith
تعریف: معتبر، حقیقی، بی‌غش
عرضحال رسمی، اخطار رسمیCaveat
معنی لغوی: بگذار آگاه شود/بداندLet him beware
تعریف: یادداشتی رسمی و ثبت‌شده که ذینفع به مراجع قانونی می‌دهد مبنی بر اینکه بدون اطلاع او از هر گونه اقدام در مورد به‌خصوصی خودداری گردد.
اخطار به مشتری/خریدارCaveat emptor
معنی لغوی: ای خریدار، مواظب باش!Let the buyer beware
تعریف: عرفی عام که به خریدار هشدار می‌دهد هنگام خرید از فروشنده کسب ضمانت کند تا در صورت نقص کالا مغبون نشود. قانون این اصل را کمی تغییر داده است: مطابق با قانون فروش کالا (مصوب ۱۹۷۹/۱۳۵۸)، قراردادهای فروش شرایطی ضمنی دارند مبنی بر این که کالاها باید با مشخصاتشان و نمونه‌هایشان مطابقت داشته باشند، تا برای معامله کیفیت مطلوب را داشته باشند.
ابلاغ ارسال پروندهCertiorari
معنی لغوی: مطلع شدنTo be informed
مقایسه کنید، قس.Cf (confer)
معنی لغوی: مقایسه کنیدCompare
دارای عقل سلیم، دارای اهلیت، ذیشعورCompos mentis
معنی لغوی: مالک ذهن/عقلPossessed of mind
تعریف: در سلامت عقل. قراردادی معتبر باید توسط فردی منعقد شود که از سلامت عقل برخوردار است.
در پیشگاه، در حضور، در مقابلCor (coram)
معنی لغوی: در حضور مردمIn the presence of the people
تعریف: در سلامت عقل. قراردادی معتبر باید توسط فردی منعقد شود که از سلامت عقل برخوردار است.
ارکان تشکیلدهنده جرم، علتنامه جرمCorpus delicti 
معنی لغوی: ذات/بدنه جرمThe body of the offence
تعریف: شواهدی که نشان می‌دهند جرم رخ داده است. از منظر ریشه‌شناسی، این اصطلاح به جسد مقتول اشاره می‌کند؛ اما هم‌اکنون تمامی شواهد جرم را دربر می‌گیرد.
تمایل دادگاه به بررسی بیشترCur. adv. vult/Curia Advisari vult
تعریف: دادگاه مایل است پیش از صدور حکم، دلایل و ارجاع‌ها را مورد بررسی بیشتری قرار دهد.
عجالتا، موقتا، به طور مشروطDe bene esse
معنی لغوی: از رفاهOf well-being
تعریف: بهترین روند که در شرایطی خاص و یا پیش از رویدادی در آینده اتخاذ می‌شود.
عملا، بالفعل، غیررسمیDe facto  
معنی لغوی: در حقیقتIn fact
تعریف: وضعیتی که عملا در جهان خارج وجود دارد و منبعث از حقی نیست.
قانونی، رسمیDe jure
معنی لغوی: از/ناشی از قانونOf law
تعریف: مطابق و منبعث از حقی قانونی
به موجب قانون در دست اقدامDe lege ferenda  
معنی لغوی: از/مربوط به قانونی که قرار است اجرا شود.Of (or concerning) the law that is to come into force
تعریف: این عبارت نشان می‌دهد که پیشنهاد به قانون همان طور که هست مربوط می‌شود.
به موجب قانون موجودDe lege lata
معنی لغوی: از/مربوط به قانونی که اجرا شده است.Of (or concerning) the law that is in force
تعریف: این عبارت نشان می‌دهد که پیشنهاد به قانون همان طور که هست مربوط می‌شود.
جزئیات، مسائل پیشپاافتادهDe minimis (non curat lex)
معنی لغوی: قانون شامل موارد پیش‌پاافتاده/ناچیز نمی‌شود.The law is not concerned with trivial matters
اظهارنظر قاضیDictum
معنی لغوی: گفتهA saying
تعریف: اظهار نظر قاضی در مورد جنبه‌ای از قانون که در پرونده تحت بررسی پیش آمده است.
اختلاف نظر، مخالفتDissentiente  
معنی لغوی: واگرایی آراDiffering in opinion
تعریف: مخالفت با قضات هم‌سلک و رده خویش. این اصطلاح معمولا در پرونده‌ها بوسیله کوته‌نوشت ‘diss’ نمایش داده می‌شود.