بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 35 از 75 - الفبای زبان
he is so trust worthy 12 مهر 1402

he is so trust worthy

he is so trust worthy او خیلی قابل اعتماد است you can count on him می تونی روی او حساب کنی

اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر 12 مهر 1402

اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر

Take the plunge دل به دریا زدن this food tastes awful این غذا بد مزه است this shirt is too loose for me این لباس برای من گشاده

میشه باهات رک باشم؟ 12 مهر 1402

میشه باهات رک باشم؟

?may I be candid with you میشه باهات رک باشم

از طرف من صحبت نکن! 12 مهر 1402

از طرف من صحبت نکن!

never speak on my behalf هیچ وقت از طرف من صحبت نکن

قیافت آشناست! 12 مهر 1402

قیافت آشناست!

!my mind went blank قیافت آشناست! your name is on the tip of my tounge اسمت نوک زبونمه I can’t quite place you به جا نمیارم شمارو my mind went blank همه چی از یادم رفت

!Never say die 10 مهر 1402

!Never say die

Shame on you خجالت بکش What a mess! چه افتضاحی Knock on wood بزنم به تخته I’m single handed دست تنهام Never say die به دلت بد نیار Stop nagging نق نزن Eat your word حرفتو پس بگیر Tit for tat این به اون در Stick to your job بچسب به کارت

چند عبارت و اصطلاح کاربردی (۹۴) 10 مهر 1402

چند عبارت و اصطلاح کاربردی (۹۴)

The road was blockedراه بسته بود He is as poor as a church mouseاه در بساط ندارد. Don’t raise your voiceصداتو بلند نکن. They had been rich for generationsجد اندر جد پولدار بوده اند. ?Why are you so confusedچرا حواست پرته؟ He turned paleرنگش پرید. I’ll take back what I saidحرفم رو پس می گیرم. […]

علائم و هشدارها 09 مهر 1402

علائم و هشدارها

مراقب حیوانات باشید Beware of the animals احتیاط Caution خطر Danger خطر مرگ Danger of death دور زدن ممنوع No U – Turn توقف ممنوع No waiting ممنوع Forbidden خیابان یک طرفه One – way street ورود ، راه ورود entrance خروج ، راه خروجی exit ورود آزاد است Free admittance ورود ممنوع admittance forbidden […]

!no longer 09 مهر 1402

!no longer

no longer= not now as formerly; not any more دیگر نه/ نه بیش از این I’m no longer a childمن دیگه بچه نیستم. I’m no longer a soldierمن دیگه سرباز نیستم. I’m no longer singleمن دیگه مجرد نیستم. I’m no longer unemployedمن دیگه بیکار نیستم.

تفاوت allow of و allow for 08 مهر 1402

تفاوت allow of و allow for

فعل allow for (همچنین make allowance for) به معنی “با احتساب” است. It will take thirty minutes to get to the station, allowing for the traffic delays سی دقیقه طول می کشد تا به ایستگاه برسید، با احتساب تاخیر ترافیک. فعل allow of زمانی بکار می رود که بخواهیم بگوییم انجام کاری “جایی برای کاری […]