Let alone
چه برسه به این که=Let alone It is incredible that the 12-year-old managed to even reach the pedals, let alone drive the car باور نکردنی است که این نوجوان ۱۲ ساله حتی توانسته است به پدال ها برسد، چه رسد به رانندگی با ماشین. He can’t boil water, let alone prepare a dinner for eight […]
تفاوت art و artistic در حالت های وصفی
کلمه artistic به مفهوم “نشان دادن مهارت یا قوه تخیل یک هنرمند” است و به معنی هنری. Both my parents were highly imaginative and artistic این کلمه همچنین بیانگر ارتباط با هنر یا هنرمند است. His paintings have little artistic merit کلمه art چنانچه قبل از اسمی دیگر بکار رود و نقش وصفی داشته باشد، […]
درباره deny
به معنی تکذیب کردن،انکار کردن Deny باید با یک مفعول، یک that-clause یا یک فرم -ing دنبال شود. Deny + Gerund (V-ing) The man denied stealing the camera شکل دیگر به کارگیری Deny استفاده از that بعد از deny است. The man denied that he stole the cameraI’ve never denied that there is a housing […]
اصطلاحات و لغات مهم در فرودگاه
Check-in counterپیشخوان ورود Security checkpointقسمت بازرسی امنیتی Boarding gateگیت پرواز Baggage claimمحل تحویل بار Departure loungeسالن انتظار Customs declarationاظهارنامه گمرکی Flight announcementاطلاعیه پرواز Cabin crewخدمه کابین Baggage allowanceحدمجاز بار Connecting flightپرواز متصل کننده Flight delayتاخیر پرواز Baggage tagبرچسب بار و بنه Final boarding callاخرین اعلان پرواز Baggage carouselتسمه نقاله Duty-free shopفروشگاه بدون مالیات Electronic boarding […]
کتاب کمیاب هزاران پوند فروش رفت
یک نسخه چاپ اول کتاب «هابیت» که در یک حراجی خیریه پیدا شده بود، هزاران پوند فروخته شد. به گزارش الفبای زبان و به نقل از گاردین، یکی از نسخههای چاپ اول کتاب «هابیت» نوشته «جی آر آر تالکین» پس از اینکه در یک فروشگاه خیریه کشف شد، اخیرا به قیمت ۱۰,۰۰۰ پوند به فروش […]
اصطلاحات روزمره(۷۵)/ Buzzkill
ضدحال! Such a buzzkill چه ضدحالی! He’s such a buzzkill=buzzkiller چه آدم ضدحالیه! اصطلاح مشابه: That’s a bummerعجب ضد حالی Start from scratchاز صفر شروع کردن To size up ارزیابی کردن Rat outچوغولی کردن، لو دادن، آدم فروشی کردن suck up to someoneپاچه خواری کردن
دو اصطلاح کاربردی (۷۴)
We are doomed بدبخت شدیم! بیچاره شدیم Cut me some slack دست از سرم بردار، راحتم بگذار
اصطلاحات (۷۳) !I’m easy
Mum’s the wordراز رو فاش نکن Fill me inمنو در جریات بزار I don’t get itمتوجه نمیشم،نفهمیدم I’m easyبرام فرقی نداره Count me inپایم I’m swampedخیلی سرم شلوغه
synonym for Me too
So Am IMe neitherSame hereDittoLikewise
!give or take
give or take = possibly a little more or less than the amount or time mentioned کم و بیش، تقریبا it’ll be ready at six, give or take a few minutesساعت شیش آمادست، تقریبا چند دیقه دیگه I guess it’ll cost give or take 150000 eurosگمونم تقریبا ۱۵۰۰۰۰ یورو آب بخوره
Sunday, 29 December , 2024