۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی 03 آذر 1403

«Screw the pooch» به چه معناست؟
۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی

Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن   Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 25 از 95 - الفبای زبان
اصطلاحات کاربردی برای بیان«بی تفاوتی» 10 اردیبهشت 1403

اصطلاحات کاربردی برای بیان«بی تفاوتی»

?What does it make که چی بشه؟ !The hell with it به درک! ?What’s the use فایده ش چیه؟ ?So what خب که چی؟ ?Who cares کی اهمیت میده؟ ?Why bother چرا به زحمت بیفتیم؟ ?Do whatever you like هر کاری دلت می‌خواد بکن It’s all the same for me واسه من هیچ فرقی نمیکنه […]

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/You crack me up 09 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح و عبارت کاربردی/You crack me up

He threw me under the bus او زیرآب مرا زد I’m delighted من خیلی خوشحالم I mess up with my mother everyday من هر روز با مادرم کل کل می کنم I have a loos tooth دندونم لق شده You crack me up تو منو می خندونی Happy belated birthday تولدت با تاخیر مبارک congratulations […]

اصطلاح «Fool around» به چه معنیست؟ 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Fool around» به چه معنیست؟

Fool around=To waste time; to joke, not to be serious  ١- یللی تللی کردن، ول گشتن، علاف بودن، وقت تلف کردن؛ ۲- شوخی کردن، جدی نبودن، چرند گفتن  Sometimes I wish that Pat would stop fooling around so much and talk about something more interesting to others بعضی وقت‌ها آرزو می‌کنم که پت دست از […]

اصطلاح «For good» به چه معنیست؟ 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «For good» به چه معنیست؟

For good=Permanently, forever برای همیشه، برای ابد  Ruth has returned to Canada for good. She won’t ever live in the United States again روث برای همیشه به کانادا برگشته است. او هرگز دوباره در آمریکا زندگی نخواهد کرد.  ?Are you finished with school for good, or will you continue your studies some day آیا برای […]

اصطلاح «For the time being» 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «For the time being»

 For the time being = For now=Temporarily  موقتا، فعلا، عجالتا  For the time being, Janet is working as a waitress, but she really hopes to become an actress soon جانت فعلا یک گارسون است، اما واقعا امیدوار است که روزی یک هنرپیشه شود.  We’re living in an apartment for now, but soon we’ll be looking […]

معنی اصطلاح «From now on» 09 اردیبهشت 1403

معنی اصطلاح «From now on»

From now on= From this time into the future  منبعد، از حالا به بعد، از این پس، از اين به بعد I’m sorry that I dropped by at a bad time. From now on I’ll call you first متاسفم که بد موقع سر زدم. از این به بعد اول تلفن خواهم زد.  Mr. Lee’s doctor […]

اصطلاح «Get along» به چه معنیست؟ 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Get along» به چه معنیست؟

Get along= To make progress; to manage to live in a certain state of health  پیشرفت کردن، گذراندن  ?How is Mr. Richards getting along after his long illness حال آقای ریچارد بعد از اون بیماری طولانی چطوره؟  He is getting along very well in his English studies  تو درس‌های انگلیسیش خیلی خوب داره پیشرفت می‌کنه.

اصطلاح «Get along with» به چه معنیست؟ 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Get along with» به چه معنیست؟

 Get along with= To associate or work well with; to succeed or manage in doing ۱-سازگاری داشتن با، ساختن با – ۲-سر کردن با، موفق بودن، ساختن با  Terry isn’t getting along with her new roommate; they argue constantly  تری با هم اتاقی جدیدش نمی‌سازه، اونا همیشه با هم دعوا دارن.  ?How are you getting […]

اصطلاح «حرف کشیدن از کسی» 09 اردیبهشت 1403

اصطلاح «حرف کشیدن از کسی»

Rise  Get a rise out of= To provoke a response from زیر زبان کسی را خالی کردن، از کسی حرف کشیدن  You can kid me all day about my mistake, but you won’t get a rise out of me میتونی تمام روز منو در مورد اشتباهم دست بیندازی، اما هرگز نمی‌تونی از من حرف بکشی. […]

۳ اصطلاح با واژه «Act» 08 اردیبهشت 1403

۳ اصطلاح با واژه «Act»

Act of God خواست و تقدیرخداوند !the flooding was surely an act of God سیل قطعا خواست خدا بوده! be/get in on the act وارد عمل شدن/سهیم شدن و هم جریان شدن با چیزی We started selling them last year, and now other stores are getting into the act ما فروش آنها را از سال […]