brainwave brainwave synonyms of brainwave= a sudden clever idea= brainstorm= insight جرقه ذهنی/ ناگهانی ایده ای هوشمندانه به ذهن رسیدن/بصیرت .I couldn’t see how I could get home from the station – then I had a brainwave نمیتوانستم ببینم چگونه میتوانم از ایستگاه به خانه برگردم سپس یک جرقه ذهنی(فکری به کلم زد) زدم.
brainwave
brainwave
synonyms of brainwave= a sudden clever idea= brainstorm= insight
جرقه ذهنی/ ناگهانی ایده ای هوشمندانه به ذهن رسیدن/بصیرت
.I couldn’t see how I could get home from the station – then I had a brainwave
نمیتوانستم ببینم چگونه میتوانم از ایستگاه به خانه برگردم سپس یک جرقه ذهنی(فکری به کلم زد) زدم.
http://alefbayezaban.ir/?p=5371
Sunday, 22 December , 2024