standing on one’s [own] feet  معنی تحت الفظی آن یعنی مثلا بعد از افتادن، بلند بشه کسی/ یا بچه برای اولین بار روی پای خودش بایسته/ یا مثلا بعد از مریضی/ از تخت دیگه پا شه. معنی اصطلاحی هم به مصداق جمله معروف روی پای خودش ایستاد/ مستقل شدن/ از نظر مالی مستقل شدن. He […]

standing on one’s [own] feet

 معنی تحت الفظی آن یعنی مثلا بعد از افتادن، بلند بشه کسی/ یا بچه برای اولین بار روی پای خودش بایسته/ یا مثلا بعد از مریضی/ از تخت دیگه پا شه.

معنی اصطلاحی هم به مصداق جمله معروف روی پای خودش ایستاد/ مستقل شدن/ از نظر مالی مستقل شدن.

He never left home after high school, so he never learned to stand on his own two feet

او هرگز بعد از دبیرستان خانه را ترک نکرد، بنابراین هرگز یاد نگرفت که روی پای خود بایستد

You’re a talented programmer, and you could have a lot of influence here if you stood on your own feet a bit more

شما یک برنامه نویس با استعداد هستید و اگر مستقل تر(مالی) شوید ، می توانید تأثیر زیادی در اینجا داشته باشید.