off the charts خیلی زیاد/خیلی بالا/فوق العاده/بیش از انتظار   The Doctor immediately made a call to my primary physician to find out what medications I could take, because my blood pressure was off the charts دکتر فوراً با پزشک اصلی من تماس گرفت تا بفهمد چه داروهایی را می توانم مصرف کنم، زیرا فشار […]

off the charts

خیلی زیاد/خیلی بالا/فوق العاده/بیش از انتظار

 

The Doctor immediately made a call to my primary physician to find out what medications I could take, because my blood pressure was off the charts

دکتر فوراً با پزشک اصلی من تماس گرفت تا بفهمد چه داروهایی را می توانم مصرف کنم، زیرا فشار خون من خیلی بالا رفته بود.

Compounded by the world conditions of terrorism and war, bomb shelter sales are off the charts

ترکیب پیچیده شرایط جهانی تروریسم و ​​جنگ، فروش پناهگاه های جنگی را به شدت بالا برد