تهیه و تنظیم:سار اکوشا/ اصطلاح معنا نحوه کاربرد A blessing in disguise نعمتی نهانی چیز خوبی که در ابتدا بد به نظر میرسید به عنوان بخشی از جمله A dime a dozen صدتا یه غاز چیزی شایع به عنوان بخشی از جمله Beat around the bush طفره رفتن نگفتن منظور تان، معمولا چون موذب کننده […]
تهیه و تنظیم:سار اکوشا/
اصطلاح | معنا | نحوه کاربرد |
A blessing in disguise نعمتی نهانی | چیز خوبی که در ابتدا بد به نظر میرسید | به عنوان بخشی از جمله |
A dime a dozen صدتا یه غاز | چیزی شایع | به عنوان بخشی از جمله |
Beat around the bush طفره رفتن | نگفتن منظور تان، معمولا چون موذب کننده است. | به عنوان بخشی از جمله |
Better late than never دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است | دیرتر رسیدن بهتر از این است که هرگز نیایید | به تنهایی |
Bite the bullet دندان روی جگر گذاشتن | کنار آمدن با چیزی چون اجتناب ناپذیر است | به عنوان بخشی از جمله |
Break a leg | موفق باشید | به تنهایی |
Call it a day | متوقف کردن کار کردن روی چیزی | به عنوان بخشی از جمله |
Cut somebody some slack امان دادن و سهل گرفتن | بیش از حد انتقاد نکن | به عنوان بخشی از جمله |
Cutting corners | انجام کاری با کاستی به منظور ذخیره زمان یا پول | به عنوان بخشی از جمله |
Easy does it | آرام باش | به تنهایی |
Get out of hand از دستمون در رفته! | از کنترل خارج شدن | به عنوان بخشی از جمله |
Get something out of your system | انجام کاری که قصد آن را داشتید تا بتوانید عبور کنید | به عنوان بخشی از جمله |
Get your act together خودت رو جمع و جور کن | بهتر کار کن یا رها کن | به تنهایی |
Give someone the benefit of the doubt | به حرفی که فردی میزند اعتماد کن | به عنوان بخشی از جمله |
Go back to the drawing board برگرد سر خونه ی اول | دوباره شروع کن | به عنوان بخشی از جمله |
Hang in there تحمل کن | رها نکن ]بی خیال نشو[ | به تنهایی |
Hit the sack | بخواب | به عنوان بخشی از جمله |
It’s not rocket science آپولو نمیخوای هوا کنی | پیچیده نیست | به تنهایی |
Let someone off the hook | کسی را برای چیزی مسئول ندانستن | به عنوان بخشی از جمله |
Make a long story short | مختصر گفتن چیزی | به عنوان بخشی از جمله |
Miss the boat | بسیار دیر است | به عنوان بخشی از جمله |
No pain, no gain نابرده رنج گنج میسر نمیشود | بایستی برای چیزی که میخواهی، کار کنی | به تنهایی |
On the ball | موفق بودن در کاری | به عنوان بخشی از جمله |
Pull someone’s leg سر به سر کسی گذاشتن | شوخی کردن با کسی | به عنوان بخشی از جمله |
Pull yourself together خودت رو جمع و جور کن! | آرام باش | به تنهایی |
So far so good | تا به اینجا همه چیز خوب پیش رفته است | به تنهایی |
Speak of the devil چه حلال زاده! | فردی که الان در مورد حرف میزدیم ظاهر میشود | به تنهایی |
That’s the last straw دیگه طاقتم تاخت شده | صبر من تمام شده است | به تنهایی |
The best of both worlds | یک موقعیت ایده آل | به عنوان بخشی از جمله |
Time flies when you’re having fun | هنگامی که خوش میگذرد متوجه گذر زمان نخواهید شد | به تنهایی |
To get bent out of shape لب و لوچش آویزون شده! | ناراحت شدن | به عنوان بخشی از جمله |
To make matters worse قوز بالا قوز | تشدید یک مشکل | به عنوان بخشی از جمله |
Under the weather | بیمار | به عنوان بخشی از جمله |
We’ll cross that bridge when we come to it | الان در مورد آن مشکل صحبت نکنیم | به تنهایی |
Wrap your head around something | درک موضوعی پیچیده | به عنوان بخشی از جمله |
You can say that again دهنتو طلا بگیرن | درست است، موافقم | به تنهایی |
Your guess is as good as mine | هیچ نظری ندارم | به تنهایی |
این اصطلاحات انگلیسی به طرز معمولی در ایالات متحده استفاده میشوند. شاید هر روزه آن ها را نشنوید؛ اما، برای هر انگلیسی زبان بومی بسیار آشنا خواهند بود. در صورتی که شرایط مناسب بود، میتوانید با اطمینان خاطر از هریک از آن ها استفاده کنید.
اصطلاح | معنا | نحوه کاربرد |
A bird in the hand is worth two in the bush سیلی نقد امروز به از حلوای نسیه فردا | ارزش چیزی که اکنون داری بیشتر از چیزی است که ممکن است در آینده داشته باشی | به تنهایی |
A penny for your thoughts | به من بگو به چه فکر میکنی | به تنهایی |
A penny saved is a penny earned | پولی که امروز پس انداز میکنی را میتوانی بعدا خرج کنی | به تنهایی |
A perfect storm | بدترین شرایط ممکن | به عنوان بخشی از جمله |
A picture is worth 1000 words شنیدن کی بود مانند دیدن (یک تصویر گویای هزاران واژه است) | بهتر است ببینیم تا تعریف کنیم | به تنهایی |
Actions speak louder than words دوصد گفته چون نیم کردار نیست | آنچه مردم عمل میکنند را باور کن نه حرفی که میزنند | به تنهایی |
Add insult to injury عذر بدتر از گناه | تشدید یک شرایط بد | به عنوان بخشی از جمله |
Barking up the wrong tree | اشتباه گرفتن، در جایی اشتباه به دنبال راه حل گشتن | به عنوان بخشی از جمله |
Birds of a feather flock together کبوتر با کبوتر باز با باز | افرادی که شبیه به هم هستند، دوست یکدیگرند (معمولا به صورت منفی به کار میرود) | به تنهایی |
Bite off more than you can chew لقمه بزرگتر از دهن خود برداشتن | قبول پروژه ای که توانایی به اتمام رساندش را ندارید | به عنوان بخشی از جمله |
Break the ice یخ کسی آب شدن | احساس راحتی به دیگران دادن | به عنوان بخشی از جمله |
By the skin of your teeth با چنگ و دندون | تنها به سختی | به عنوان بخشی از جمله |
Comparing apples to oranges قیاس مع الفارغ | مقایسه دو چیز غیر قابل مقایسه | به عنوان بخشی از جمله |
Costs an arm and a leg قیمت سرگردنه | بسیار گران | به عنوان بخشی از جمله |
Do something at the drop of a hat | انجام کاری بدون برنامه ریزی قبلی | به عنوان بخشی از جمله |
Do unto others as you would have them do unto you آن چه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند | منصفانه با مردم برخورد کردن. هم چنین به عنوان “قانون طلایی[۲]” از آن یاد میشود. | به تنهایی |
Don’t count your chickens before they hatch حساب پیشکی شیشکی جوجه رو آخر پاییز میشمرن | روی یک اتفاق خوب، پیش از افتادنش حساب نکن | به تنهایی |
Don’t cry over spilt milk آب رفته باز نمیاید به جوی | گله کردن از چیزی که قابل اصلاح نیست، دلیلی ندارد | به تنهایی |
Don’t give up your day job | در این کار مهارتی نداری | به تنهایی |
Don’t put all your eggs in one basket همه پولاتو توی جیب نذار | همه داراییتو روی یک چیز سرمایه گذاری نکن. کاری که انجام میدهی بسیار پرخطر است | به تنهایی |
Every cloud has a silver lining در نامیدی بسی امید است | چیز های خوب بعد از چیز های بد میان | به تنهایی |
Get a taste of your own medicine | به گونه ای که با دیگران رفتار کرده ای با خودت رفتار شود (منفی) | به عنوان بخشی از جمله |
Give someone the cold shoulder بی محلی کردن | نادیده گرفتن کسی | به عنوان بخشی از جمله |
Go on a wild goose chase | انجام کاری بدون هدف | به عنوان بخشی از جمله |
Good things come to those who wait گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی | صبور باش | به تنهایی |
He has bigger fish to fry | او مسائل مهم تری برای پرداختن دارد تا مسئله ای که الان در مورد آن صحبت میکنیم | به عنوان بخشی از جمله |
He’s a chip off the old block | فرزند پسر شبیه پدرش است | به تنهایی |
Hit the nail on the head زدی تو خال | درست و دقیق به انجام رساندن کاری | به تنهایی |
Ignorance is bliss بی خبری خوش خبری | بهتر هست ندانی | به تنهایی |
It ain’t over till the fat lady sings | هنوز تمام نشده است | به تنهایی |
It takes one to know one دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید | درست به اندازه ی من بد هستی | به تنهایی |
It’s a piece of cake مثل آب خوردن! | آسان است | به تنهایی |
It’s raining cats and dogs | به شدت باران میبارد | به تنهایی |
Kill two birds with one stone با یک تیر دو نشان زدن! | با یک کنش، دو عمل را به انجام رساندن | به تنهایی |
Let the cat out of the bag | فاش کردن یک راز | به عنوان بخشی از جمله |
Live and learn انسان جایز الخطاست | من اشتباه کردم | به تنهایی |
Look before you leap بیگذار به آب نزن | ریسک های حساب شده کن | به تنهایی |
On thin ice لبه ی تیغ | تحت مراقبت. اگر یک اشتباه دیگر کنی، مشکل ایجاد خواهد شد. | به عنوان بخشی از جمله |
Once in a blue moon وقت گل نی | به ندرت | به عنوان بخشی از جمله |
http://alefbayezaban.ir/?p=4183
Sunday, 22 December , 2024